
سلام سلام اومدم با پارت دوم بریم که رفتیم امیدوارم خوشتون بیاد لایک و کامنت فراموش نشه فالو=فالو ناظر عزیز منتشرش کن
لیدی باگ : شرور رو شکست دادیم اومدم برم تو یه کوچه تغییر شکل بدم که دیدم چییییییی😨😨😨...کت نوار داره تغییر شکل میده یهو تعادلمو از دست دادمو و افتادم تو کوچه و گرمب خوردم زمین چشمامو باز کردم دیدم چیییی آدرین جلوم وایساده چیشددددد یعنی آدرین کت نواره یعنی کسی که من عاشقش بودم همین کت نواره ( اینارو تو ذهنش گفت)کت نوار:داشتم تغییر شکل میدادم که چیییییی لیدی باگ افتاد جلو روم و همون لحظه تغییر شکلو دادم یهو دیدم چشماشو باز کرد و منو دید منم سریع از کوچه رفتم بیرون و رفتم سوار ماشین شدمو به سایمون گفتم سریع بره خونه .
لیدی باگ: یهو دیدم آدرین سریع از کوچه رفت بیرون و رفت سوار ماشین شد منم تغییر شکل دادمو و رفتم خونه ناهارمو خوردم رفتم تو اتاقم و به اتفاق امروز فکر کردم آدرین:رفتم خونه ناهارمو خوردمو رفتم تو اتاقم به اتفاق امروز فکر کردم گفتم پلگ پلگ :بله آدرین:میخوام به لیدی باگ پیغام بدم تا شب بیاد رو برج ایفل اون هویتمو فهمید میخوام اگه قبول کنه منم هویت اونو بدونم پلگ :باشه آدرین :تبدیل شدمو یه پیغام برای لیدی باگ گذاشتم
مرینت:تو فکر بودم که تیکی گفت پیغام دارم تبدیل شدم دیدم کت نوار گفته شب ساعت ۹ برم برج ایفل تا اونم هویت منو بدونه منم جواب دادم باشه میام کتنوار: لیدی باگ جواب داد باشه میام خیلی خوشحال شدم
شب ساعت ۹ از زبان مرینت:تبدیل شدمو رفتم رو برج ایفل کت نوار زودتر من اومده بود سلام کردم اونم جواب داد کتنوار: لیدی باگ سلام کرد منم جوابشو دادم گفتم خب تو الان هویت منو میدونی دیگه لیدی باگ: آره ولی الان تغییر شکل بده کت:چشم بانوی من و گفتم پلگ پنجه ها داخل و تبدیل به آدرین شدم و گفتم حالا نوبت توئه
لیدی: کت تبدیل به آدرین شد و گفت حالا نوبت توئه خیلی استرس داشتم گفتم تیکی خال ها خاموش آدرین:لیدی تبدیل شد چییییییی مرینتت یعنی کسی که من تا حالا عاشقش بودم تویی؟؟؟؟مرینت : آره و یه چیز دیگه اممم چجوری بگم خب من عاشق تو هستم آدرین: میدونستم مرینت: واقعاااا از کجا میدونستی آدرین: چون هربار میخواستی با من حرف بزنی هول میشدی و کلمه هارو اشتباه میگفتی مرینت :خب الان که فهمیدی من همون لیدی باگم توام منو دوست داری؟؟
آدرین :معلومه که منم عاشقتم و همو ب غ ل کردنو و ب و س ی د ن 💏 مرینت:ازش جدا شدمو گفتم من دیگه باید برم یهو دیدم چییییی یکی داره با آسانسور میاد به آدرین گفتم یکی داره میاد سریع تبدیل شو و جفتمون تبدیل شدیمو و قایم شدیم چیییی ناتالی از آسانسور بیرون اومد و گوشیش زنگ خورد ناتالی:الو سلام قربان گابریل: زود باش بیا میخوام یه نفرو شرور کنم بیا تو خونه ممکنه شرور بهت آسیب بزنه ناتالی: باشه چشم الان میام و رفت
لیدی:اومدیم بیرون دیدم کت نشست گریه کرد منم گفتم حق داری گریه کنی درکت میکنم ولی الان وقتش نیست الان قراره ارباب شرارت یکیو شرور کنه کت: باشه بلند شدم که صدا بومم اومد رفتیم و شرورو شکست دادیم و من خداحافظی کردمو رفتم خونه لیدی هم خداحافظی کردو رفت
مرینت:صبح که رفتم مدرسه آدرینو دیدمو سلام کردمو بغلش کردم بعد رفتم سمت الیا الیا: اووو دختر چیشده شیطون آدرینو بغل کردی مرینت: قضیش مفصله پس فردا بهت میگم الیا: باشه یادت نره ها مرینت : باشه یادم نمیره و رفتیم سر کلاس آدرین: رفتیم سرکلاس به خانم بوستیه گفتم ببخشید خانم میشه جامو با الیا عوض کنم خانم بوستیه: باشه فقط اگه الیا مشکلی نداشته باشه الیا: نه خانم اشکالی نداره خانم بوستیه:خب پس آدرین میتونی اونجا بشینی آدرین:ممنون و رفتم نشستم
بعد کلاس از زبان مرینت : آدرین امشب باید بریم سراغ ارباب شرارت شب ساعت ۸ رو برج ایفل منتظرتم . خب میریم به ساعت ۸ شب از زبان مرینت: تغییر شکل دادمو رفتم رو برج ایفل همزمان بامن کت هم رسید گفتم آماده ای بریم گفت آره و رفتیم تو خونه گابریل اگراس ولی یهو دیدیم چیییییییی😨😨😨😨😱😱😱😱😱
خب پنج تا نظرو پنج تا لایک پارت بعدی میزارم ناظر عزیز لطفا منتشر کن
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام عالییییییییی بود 😍😍😍😍😍😍
راستی سازنده ی تست اسمت چیه و چند سالته
دختری یا پسر ؟؟؟؟
سلام مرسی اسمم امیرحسینه و ۱۱ سالمه
منم اینار هستم ۱۱ سالم هست
از آشناییت خوشبخنم آینار
عالی لطفا به داستان منم سر بزن
باشه سر میزنم
ترو خدا بعدی رم بذار
گذاشتم طول میکشه تا منتشر بشه😬😬
آره یکم زود بود ولی پارت بعد خیلی عجیبه 😉😉
عالی بود پارت بعد ولی یکم زود نبود?و اینکه حسش نیست پارت4 رمانم را بزارم😂😑
چرا کامنت نمیزارین😦
عالییی بود