🍁سلام🍂سلام🍁
با یونگی رفتیم آشپز خونه برگشتم سمت یونگی(یونگیییی)یونگی(چته کر شدم)ا.ت(امشب من میخوام غذا درست کنم)یونگی(بلدی؟!)ا.ت(وااا معلومه بلدم برو پسرا رو بیار کمک)یونگی(باشه ولی بهکشتنمون ندیا)ا.ت(نمی دونم شایدم از مزهی خوبش دار فانی رو بایبای نگید)یونگی(رفتم پسرا رو بیارم)بعد اینکه یونگی رفتم دنبال پیشبند گشتم پیشبند مو بستم و دنبال مواد اولیه گشتم همه چی بود چون خیلی وقت بود که نودل نخورده بودم واسه همین تصمیم گرفتم نودل پنیری درست کنم پسرا اومدن خودم نودل و درست کردم پسرا هم هرکدوم یه غذا درست کردن ساعت ۱۰ شب بود که کاره همه تموم شد ا.ت(بچه ها شما برید لباساتونو عوض کنید دستاتونم بشورید رئیسو بیارید منم میز و میچینم)پسرا(باشه)کارم که تموم شد رفتم دستامو شستم و اومدم دیدم همه نشستن
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
پرفکت
بچ ها ب مسابقه منم ی سری بزنید
اره بنظرم ارزششو داره فقط میشه یکم بیشتر بنیویسی
راستی لباس ات خیلی خوشگل بود دلم خواست💙😂