بیاین یکم کنار هم خوش باشیم😁😜
دلم میخواد راننده ماشین پلیس بشم؛ راه بیوفتم تو خیابون از پشت بلندگوش بگم: راننده پژو حرکت کن! مگان!! سرت رو بنداز پایین، مگه خودت خواهر مادر نداری؟! ماکسیما مشکی؟ ای شیطون دخترای قشنگی سوار کردی!! 206 صندوقدار آهنگت خیلی قدیمیه... عوضش کن! پراید مشکی... پرااااید... فخر میفروشی پدرسوخته؟؟ بزن بغل!
یک از فانتزیام اینه که لحظهی قبل از مرگم به بچههام میگم: ده میلیارد تومن گذاشتم... زیر... زیر... زیر... ززز... و همون موقع بمیرم!! آی حال میده، آی حال میده!
یکی از فانتزیام اینه که یه دوس دختر داشت باشم که تو آزمایشگاه کار کنه؛ بعد هی برم پیشش آزمایش ادرار بدم روشم بنویسم تقدیم با عشق!! خخخخخ
یکی از فانتزیام اینه که مخاطب خاصمو ببرم خونه با خانواده بشینیم پای سفره، بعد هی مامانم نگاش کنه بگه وای عروس گلم چه چادر بهش میاد، بعد اونم ذوق مرگ بشه از خجالت بیاد خودشو بچسبونه به من! منم یکی بخوابونم زیر گوشش بگم درست بشین جلو چار تا بزرگتر… والا!
یکی از فانتزیهای من اینه که دوست دارم مثلاً چند تا زن با هم بگیرم بعد خیییلی با هم مهربون و همدل باشن و منم هی صداشون کنم «عَیالات متحده…»
یکی دیگه از فانتزیام اینه بچهدار بشم اسمشو بذارم «پرچم» و بفرستمش پشتبوم، بعد همسرم بگه عزیزم پرچم کجاس؟ منم بگم «پرچم بالاس»! بعد دوتایی کلی حال کنیم!
یکی از فانتزیام اینه روز آخر ترم که نشستـم سر کلاس استاد، موقعی که داره حضور غیاب میکنه، اسم منو بخونه بعد با صدای پر از درد و خسته بگم: حاضر! بعد استاد بگه: آقا شما 7 جلسه غیبت داشتی، حذفی و ایشالا ترم بعد، بعد بلند شم و به استاد نگاه کنم و همینجوری که کلاس رفته تو سکوت آروم آروم برم سمت استاد... بعد که رسیدم جلوی استاد بگم: ببین! منو از حذف کردن میترسونی؟ بعد محکم بکوبم رو میز و داد بزنم: دِ حرف بزن… منو از حذف کردن میترسونی؟ بعد بچهها میان جدام کنن، منو از استاد دور کنن، همینجوری که دارم از کلاس میرم بیرون داد میزنم: برو از خدا بترس... من چیزی واسه از دست دادن ندارم... من زندگیمو باختم لعنتی... بعد همینطوری که همه کپ کردن یه کلۀ محکم میکوبم به در، بعدش در خورد میشه، بعد من خونی و مالـی از کلاس میرم بیرون… بعد اصغر فرهادی میگه کات... آفرین پسر آفرین! بعد میاد جلو صورتمو میبوسه، من میگم مخلصیم عمو اصغر... کاری بود که بر میومد دیگه، همه تشویق سـوت اصن یه حالی میده...
یكی از فانتزیام این بود كه تنظیم خانواده رو با نمرۀ ٩ بیفتم، . . . . . . . . . . . . . . . تا خانوادهم باور کنن من تو خط این چیزا نیستم! ولی لامصب ٢٠ شدم.
یکی از فانتزیام اینه که کاش واسم خواستگار میومد، بعد من میگفتم شما اومدین منو بگیرین؟ اونام میگفتن بله بله... بعد منم میدویدم و داد میزدم اگه میتونین منو بگیرین... اگه میتونین منو بگیرین!
آقا یکی از فانتزیام اینه که برم تو یه عروسی موقعی که عروس میخواد بعله بگه، یهو از وسط جمعیت داد برنم «نه باهاش ازدواج نکن، من هنوز دوستت دارررم»... بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق :))
یکی از فانتزیام اینه که اسم دخترمو بذارم مروارید، مامانش هم که اسمش صدفه، حتما منم جلبکم! کلا یه خانواده دریایی درست کنیم...
یکی از فانتزیام اینه که دختر همسایمون تیر بخوره بعد سریع با هلیکوپتر برسونمش بیمارستان. بعد دکتر بگه اوه خدای من این گروه خونیش خیییلی کمیابه، بعد پرستار با قیافۀ آشفته به دکتر بگه دکتر نبضش ضعیف شده باید هرچه زودتر بهش خون برسونیم، بعد مادر دختر همسایمون شروع کنه به گریه کردن و پدرش به دکتر بگه دِ آخه لامصب یه نگاهی به دور و برت بنداز، دخترم داره جون میده! بعد دکتر داد بزنه کسی نیست این فداکاری رو انجام بده؟ بعد من در حالی که دارم هلیکوپترو خاموش میکنم و سوییچشو درمیارم، از هلیکوپتر بیام بیرون و با یه لبخند ملیح آستینمو بزنم بالا به دکتر بگم «بیا بزن»… بعد پدر دختر همسایمون با لبخند بگه چرا دیر کردی داماد گلم؟ بعد من برم توی اتاق عمل بعد که دختره به هوش اومد بگه: پس عشق من کوش؟ بعد باباش از پنجره به افق خیره بشه و با لبخند رضایت بگه: متاسفانه باید بگم به خاطرهها پیوست! روحش شاد…
یکی از فانتزیام اینه که دوس دخترم بمیره بعد منم تیپ مشکی بزنم، عینک دودی بزنم، برم سر خاکش بعد همه بگن خدا بیامرز عجب چیزی تور کرده بود حیف شد واقعا...
یکی از فانتزیام اینه که رئیس جمهور آلمان بودم بعد دیوار برلینو کامل خراب نمیکردم، ازش اوپن درمیاوردم ^_^
یکی از فانتزیام اینه که یه روز ساعت 4 صبح زنگ بزنم به دوست دخترم از خواب بیدارش کنم، بعد بهش بگم من جلو درِتونم بیا میخوام ببینمت! بعد اونم با تاپ و شلوارک و چشمای خوابالو و موهای ژولیده بیاد پایین و بشینه تو ماشین بعد من بهش بگم تو بخواب من نگات کنم! بعد اون بخوابه و منم گازشو بگیرم برم شمال. ساعت 7 صبح برسیم لب دریا... بعد من درای ماشینو باز کنم و خودم 4 زانو بشینم رو کاپوت ماشین و دوست دخترم با صدای آب بیدار بشه! بعد از ذوقش جیغ بزنه و همون جا سکته قلبی کنه و بمیره. بعد من با گیتارم این آهنگو بزنم و بخونم: دریاااااا اولین عشقه مرااا برررردی دریااااا... مملکت نیست که، دیوونه خونس...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وای سر ۱۲ مردم از خنده😂😂😂😂😂
بهتره بگم سر همه مردم از خنده
عالی
من از خنده غش کردم
وای خدا خیرت بده من و خواهرم مردیم از خنده 😂😂
وای خدا پاچیدم 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
عجب فانتزیایی داری تو خدایی روده بر شدم از بس خندیدم فقط ۱۵ خیلی دیگه دیوونگیه😂😂