ببخشید دیر نوشتم 💗💗💗💗💖💖💖💖💖
خب ! قرار شد که میونگ چند وقتی پیش دخترا بمونه . کنیا و چو و نگوت ، هر روز میونگ رو به جاهای مختلف و گرون شهر میبردن و میونگ هم بهش خوش میگذشت . جیمین هم هر روز اونها رو به جاهایی که میخواستن میبرد . یه شب کنیا ، دخترا رو جمع کرد و بهشون گفت = بچه ها فردا میاید بریم پارک همیشگیمون که با هیه هم میرفتیم ؟ نگوت با صدای بلند پرسید = اخه واسه چی ؟!کنیا گفت = اروم تر !!!! یه وقت میونگ بیدار میشه . نمیخوام بفهمه . چو گفت = اتفاقا منم باهاتون کار دارم ...
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عاااالی🎠🍭❤️
❤❤❤❤