سلام سلام من اومدم باز اومدم😂😁
چه کیفی میده با پورشه بری اینور و اونور وایییی عالیهههه همینجوری تو کیف خودم بودم که دیدم اونور خیابون بستنی فروشیه😃 رفتم جلوی بستنی فروشی پارک کردم و دو دل بودم برم بخرم یا نه که آخره رفتم دو تا بستنی یه قیفی یه لیوانی گرفتم 😄 وقتیکه خوردمش تصمیم گرفتم برم پیش شیدا پورشمو بکنم تو حلقش رسیدم جلوی در هتل دیدم تهیونگ پیام داده ا.ت بیا کمپانی کار داریم گفتم یخورده اذیتشون کنم گوشیمو خاموش کردم رفتم توی هتل و از صندوقدار پرسیدم اتاق شیدا کجاست رفتم و در اتاقشو زدم شیدا:کیههههه؟ من:ا.ت ام واز کن درو باز کرد و رفتم داخل دیدم داره حاظر میشه من:کجا میری؟ شیدا : دارم میرم بنگاه من:هان؟؟ شیدا:نکنه یادت رفت کارای اقامتم درست شده دارم میرم خونه بگیرم😐 من:اها اره پس میرسونمت شیدا :باشه سوار ماشین شدیم من:لوکیشن بنگاه کجاست ؟ شیدا:الان برات میفرستم لوکیشنو وارد کامپیوتر ماشین کردمو راه افتادم شیدا:این عروسک(ماشینو میگه) چجوری افتاد دست تو😍 من:بنظرت ماشین ایدلی مث من که عضو بزرگترین بوی بند جهانم نباید مدل بالا باشه😎😌 شیدا:اوهوم وای خوشبحالت😧 من:خب رسیدیم شیدا:بای و رفت بیرون منم تصمیم گرفتم برم یه مغازه چندتا شیر موز و شیرکاکائو و خوراکی موراکی بگیرم برم کمپانی بعد اینکه کارام تموم شد رفتم کمپانی و وارد اتاق تمرین شدم دیدم پسرا گروهی نشستن دارن یه چیزی مینویسن من:سلام دارین چی مینویسید؟ نامجون:علیک سلام ا.ت خانم داریم روی آهنگ جدیدمون با تو کار میکنیم تو هم بیا بشین سولوت رو بنویس با این آلبوم جدیده باید یه سولو هم بخونی من: قبل از اینکه بیام کره متن آهن نوشتم هم سولو هم گروهی و گوشیمو در آوردم و نشون پسرا دادم کوک:وای اینا عالین بیا بنویسشون روی کاغذ و بدیم منیجر😍😁 جین: موافقم جیمین :من مینویسم من:بیاید اینارو بخورید😊 بعدشم پلاستیک خریدارو گذاشتم روی میز
کوک :وای اخجون شیرموز😀 پسرا نشستن خوردن و جیمین هم همراه نوشتن میخورد بعد اینکه کارمون تموم شد منیجر گفت تا سه روز دیگه اهنگ و دنس این متن امادس باید بیاید بخونیدش نامجون:باشه ☺ جیهوپ: چه استعدادی توی اهنگ نوشتن داری ا.ت من:اوهوم قوه تخیلم از بچگی خوب بوده کوک:میگم بیاید بریم شهربازی😆 پی دی نیم :کجا به سلامتی؟ کوک:میگم اگه میشه بریم شهربازی هوم؟ پی دی نیم: نخیرم پاشید برید خونتون ببینم😐 ته:باشه😕 رفتیم خونه جین:ا.ت ماشینت خیلییی خوشگله من:اوهوم هندسامه خودمه جین:هوی هندسام فقط منممممم من:نوچ ماشینمه 😎 جین:اصن من باهات قهرم من:مث دخترای لوس قهر کن 😒 جین:اه اصن تو بحث کم نمیاری من:هان پس چی فکر کردی😂 کوک:ا.ت باید توی موزیک ویدیوهای بعدی موهاتو رنگ کنی من:هااا عمرا کسی توی فامیل رنگ و کیفیت موهای منو نداره😐😎 کوک:چمیدونم شوگا: توی اهنگ ساختن استعداد داری؟ من: بلدم درام و پیانو و گیتار بزنم ولی اینکه تا حالا اهنگ ساخته باشم رو امتخان نکردم و نمیدونم جین :آشپزیت چطوره من:عالی👌راستی بچه ها من از اون سگ پشمالوها که مث یونتانن رنگ سفیدشو موخوام از کجا بگیرم؟ جیهوپ:بیا از این سایت اینترنتیه سفارش بده و گوشیشو داد بهم منم شماره کارت و.. رو وارد کردم و گوشیشو بهش دادم من:مرسی هوپی😁
جیهوپ :خواهش میکنم😊 جین :امشب تو غذا درست کن ا.ت جیمین:میشه قورمه سبزی درست کنی؟ من:ببینم موادش هست یا نه؟ رفتم داخل فریزر دیدم سبزی هست لیمو عمانی هم هست گوشت هم هست و شروع کردم پختن من:جین برنج کجاست جین:تو کابینت بالاییه یخچاله برنج و برداشتم شستم و گذاشتم بپزه و رفتم نشستم روی کاناپه شوگا:غذا کی حاظره؟ من:حدود چهل دقیقه دیگه تهیونگ:بیا بریم بازی تا غذا حاظر بشه کوک:بریم سهون و چانم بگیم بیان بریم تو خیاط بازی جین:زودی بیاید هاااا من:باشه مامان جین:کوفت و مامان دختره بی چشم و رو😐 کوک رفت دنبال سهون و چان منم رفتم بالا پشت بوم یخورده سر به سرشون بزارم دیدم تهیونگ داره داد میزنه ا.ت کجایی😂😂😂😂😉😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂وایییییی چقدر خندیدم بهشون دارن دنبال من میگردن😉😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂جررررررر سه بار اومدن بالا و رفتن حدود چهل دقیقه ای گذشت منم رفتم توی خونه و کمک جین سفره رو چیدم من:هوپییی جیهوپ:بله؟ من:میری پسرا رو صدا کنی؟ جیهوپ:چرا؟ من:برو افرین سوالم نپرس😁
جیهوپ رفت پسرا رو صدا کرد و اومدن بالا ته:تو اینجایی دوساعته دنبالتیم خیر سرمون خواستیم نیم ساعت بازی کنیم😐 من:ن بالا پشت بوم بودم😂😂😂 عب نداره حالا بیاین غذا بخورید شام رو که خوردیم گفتن من ظرفارو میشورم و پسرا رو از آشپزخونه کردم بیرون بعد از اینکه ظرفارو شستم کمی میوه اماده کردم نیم ساعت دیگه ببرم رفتم روی کاناپه دراز شدم نفهمیدم چی شد خوابم برد 》فردا صبح:آییی کمرم(از تخت افتاد) جیهوپ :هومم؟؟چیه......(خوابید) منم همونجوری پایین تخت گرفتم خوابیدم جیغغغغغغ من:خفه شو نیکان بزار بخوابم کوک:نیکان چیه پاشو ا.ت پاشوووووووووووووووووووووووو من:ببنددددد دیدمدستمو گرفت و کشید و بردم پایین نامجون:اینکه هنوز خوابه😐 من:ن بیدارم😪😪😪😪 و دوباره خوابیدم با صدای قاشق چنگال بود که بیدار شدم به اعضا سلام کردم و رفتم دستشویی و اومدم سر میز حین: خیلی خسته بودی نه؟ من:اوهوم سر میز تهیونگ و کوک فقط دعوا کردن و منم صبحونمو زو خوردم و رفتم بالا تو اتاقم
نشستم پای لپ تابم و بازی کردم کوک:پاشوووو منم میخوام بازی کنم من:کی اومدی؟؟؟ کوک:نیم ساعتیه من:بیا بازی کن و رفتم پای گوشیم نیکان پیام داده بود:سلام ا.ت من:سلام خوبی نیکان:خوبم میگم چخبرا من:هیچی نیکان:شیدا رو دیدی؟؟من :اوهوم دیروز پیشش بودم نیکان:اهنگ نمیخونید من:احتمالا فردا پس فردا نیکان:باشه پس من فعلا برم بای من:بای زنگ زدم مامانم مامان:وایییی ا.ت بتورت نمیشه دیشب اخبار تورو نشون داد که عضو بی تی اس شدی😀😀 من:عه چه خوب😊 مامانم:چیه بی حالی؟ من:خستم حوصلم سر رفتع همین مامانم:شیدا جرا انقدر چرت و پرت میگه ؟ من:چی میگه؟ مامانم :میگه.....
خب کیوتام تا پارتی دیگر بدرود😁😁لایک کامنت و فالو هم فراموش نشود 😉
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود لطفا پارت بعدی رو بزار