سلام من اومدم
ا.ت:عه؟راضی به زحمت نبودیم
تهیونگ:به پیشنهادم فکر کردی مین ا.ت؟
ا.ت:هوم فک نکنم دوص داشته باشم
اینو که گفتم پوز خندی زد و گفت:فککنم باید نظرتو عوض کنی بعدش به پرده اشاره کرد سرمو چرخوندم شین رو میدیدم که روی تخت خوابیده بود و دوتا مرد کاملا مصلح بالا سرش بودن سرمو برگردوندم طرف رئیسشون اون پسره سرشو کج کرد و گفت:مثل اینکه خانم کوچولو بازم منو دست کم گرفته شک زده شروع به حرف زدن کردم:ب..باشه باشه عضو گروهت میشم هرکاری بگی میکنم فقط بهش آسیبی نزن لطفا نکشش
°•●•°از زبان تهیونگ°•●•°
خوبه تونستم نقطه ضعفشو پیدا کنم حلا نوبت نقشه ی دومه به جی هوپ اشاره کردم که نقشه رو عملی کنه
٪از زبان ا.ت٪
پرده تصویر دیگه ای نشون داد از یه بمب سوالی به اون ییلاق بد قواره نگاه کردم تهیونگ:این بمب میشه ضامن امنیت من و گروهم اگه به هر نحوی مارو به پلیس لو بدی یا بخوای فرار کنی این بمب دقیقا وقتی که شین جونترو تخت خوابه میترکه اونوقت خدا میدونه به چند قطعه تقسیم میشه
ا.ت:باشه قول میدم خطایی ازم سر نزنه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
مرسی که گذاشتی💙
❤