بگو دوست دارم 7

🐞:رفتم بالا تا یه دوش بگیرم🛀بعد از نیم ساعت اومدم بیرون لباسمو پوشیدم و موهامو خوشک کردم و میخواستم شونه شون کنم که یهویی 🐾:بعد از ناهار مرینت رفت حموم منم یکم تلوزیون دیدم و بعد از نیم ساعت صداشو شنیدم که گفت اومده بیرون ۱۰ دقیقه صبر کردم تاخودشو خشک کنه و لباسشو بپوشه بعد در اتاقشو زدم گفتم اجازه هست بیام تو؟ 🐞:که یهویی صدای در اتاق‌اومد کت بود گفت میتونم بیام تو؟ 🐞:اره بیا پیشی 🐾:رفتم داخل دیدم داره موهاشو شونه میکنم گفتم:میشه من موهاتو شونه کنم؟🙂 🐞:اره حتما😊 🐞:شونه رو دادم بهش و پشتمو کردم‌ بهش🐾:شونه رو داد دستم و پشتشو کرد بهم و منم شروع کردم به شونه کردن. موهاش لطافت خواصی داشت خیلی نرم بود😍(عکس اسلاید)

🐾:بعد از اینکه کارم تموم شد گفتم:تموم شد 🐞:مرسی😊راستی من باید برم یکم خرید برای شب که مهمونا میان 🐾:من میرسونمت 🐞:مگه ماشین داری؟!😯 🐾:بعلههه😎ناسلامتی ۱۷ سالمه هاااا 🐞:نمیدونستم خب تاحالا بخاطر هویت بهم نگفته بودی، ولی ممنون خودم میرم پیاده تو زحمت میفتی 🐾:نه بابا زحمت چی میرسونمت🤗 🐞:تو حالت ابر قهرمانی که نمیشه اگه کسی ببینتت ممکنه از رو پلاک ماشین بفهمن کی هستی 🐾:یه ماشین دیگه هم گرفتم دیروز با حالت ابر قهرمانی به فروشنده گفتم بخاطر هویتم هیچ سند و مدرکی پر نمیکنم پلاک هم نمیخوام اونم قبول کرد ماشینو خریدم بعدشم رفتم اداره آگاهی اونجام بهشون توضیح دادم که چون ماشینم پلاک نداره گیر ندن اونام قبول کردن 🐞:واوووو😲 🐾:پیشی تو دست کم نگیر بانوی من😎😉 🐞:خندیدم و گفتم خب باشه ولی مگه ماشینت خونت نیس؟ 🐾:چرا تا تو حاضر بشی سریع میرم و میام باشه؟ 🐞:اوکی مرسی منتظرتم🙂 🐾:فعلا👋 🐞:بعد از اینکه کت رفت حاضر شدم هوا اونروز سرد بود یه هودی مشکی ساده پوشیدم یه شلوار لی موهامو هم باز گذاشتم و ریختم دورم کیفمم برداشتم توش گوشی و کارت و هندزفریمو هم گذاشتم و رفتم دم در چکمه های مشکیمو پام کردم و در خونه رو هم قفل کردمو کلیدشو گذاشتم تو کیفم و منتظر کت موندم. حدود ۵ دقیقه وایسادم که یهو

که یهو یه ماشین تِسلای مشکی براق(♡:اوفففف تسلا خدا ازین شانسا نصیب ما هم بکنه قدر پیشیتو بدون مرینت خانوم😂 🐞:بعلههه که میدونم😉) وایساد جلوم شیشه شو داد پایین و کت با لبخند دوتا بوق زد و گفت🐾: بپر بالا(عکس اسلاید) 🐞:رفتم اون طرف و سوار شدم و گفتم:وقتشه رانندگی عشقمو ببینم بزن بریم 🐾:به روی چشم 🐞:گفت به روی چشم و بعد پاشو گذاشت رو گاز و راه افتادیم خیلی خوب و با آرامش رانندگی میکرد ازم پرسید🐾:خب چطورم؟ 🐞:عالی😍 🐾:ما اینیم دیگه😎 🐞:رسیدیم به فروشگاه پیاده شدم و ازش تشکر کردم و گفتم کارم طول نمیکشه و زود میام 🐾:باشه منتظرتم 🐞:رفتم داخل و شروع کردم به خرید🛍(بچه ها خرید هاش فقط خوراکیه)

🐞:شیرینی و میوه خریدم و چند تا وسایل دیگه که اگر شام هم موندن بتونم یه چیزی درست کنم رفتم و پولشونو پرداخت کردم و اومدم بیرون و رفتم وسایلو گذاشتم تو صندوق عقب ماشین و بعد خودمم اومدم نشستم جلو راه افتادیم🚗 🐞:رسیدیم خونه پیاده شدم رفتم خرید هارو برداشتم و رفتم جلو گفتم ممنونم کت امشب بعد از مجلس میتونی بیای دنبالم که بریم بیرون چون مطمعنم حالم بد میشه 🐾:اره حتما عزیزم ببخشید که نمیتونم اونجا تو اون سختی پیشت باشم خودت که میدونی بچه ها نباید منو ببینن 🐞:اره میدونم نه بابا عیبی نداره 🐾:ساعت چند بیام دنبالت:۱۱ و نیم(بچه ها الان ساعت ۸ شبه) 🐾:باشه مراقب خودت باش میبینمت👋😘 🐞:تو ام‌ همینطور خدافظ👋😘بعدش رفت منم رفتم و خونه رو اماده کردم عکس مامانو بابامو گذاشتم(عکس اسلاید) یهو اشک جلوی چشمام جمع شد و بغضم ترکید و اروم گریه کردم گفتم:اخه چرا چرا باید بزارین و برین گفتین زود بر میگردین ولی زدین زیر قولتون چرا چراااااااا😭😭😭😭😭

یک دستمال برداشتمو و اشکامو پاک کردم و رفتم تا خونه رو اماده کنم میوه شستم و گذاشتمشون توی ظرف و بردم سر میز شیرینی هارو هم توی بشقاب بزرگ چیدم و بردم گذاشتم رو میز ساعت ۹ شده بود کم‌ کم مهمونا اومدن آلیا و نینو اول اومدن و بهم تسلیت گفتن بعد آدرین اومد بهم تسلیت گفت و همینجور بقیه بچه ها دونه دونه میومدن من فامیلی نداشتم نه خاله ای نه دایی نه عمویی نه عمه ای خیلی تنهام😞تنها کسایی که داشتم دوستام بودن چون مامانو بابام جفتشون تک فرزند بودن پدر و مادر جفتشون هم مردن این یعنی من کاملا تنهام😔😢☹کلی گریه کردم و بچه ها دل داریم دادن بدترین شب عمرم بود ساعت ۱۰ و نیم شد دوستام کم کم خدافظی کردن و رفتن آلیا میخواست بمونه خیلی هم اسرار کرد ولی نذاشتم چون شب با کت قرار داشتم برای همین به زور راضیش کردم تا بره اونم قبول کرد و رفت همه رفتن و منم خونه رو تمیز کردم ساعت شد ۱۱:۱۰ نشستم رو مبل یکم استراحت کردم پاشدم رفتم حاضر بشم یه تیشرت مشکی و روشم یه سویشرت مشکی پوشیدم با شلوار لی و موهامو دوباره باز گذاشتم و ریختم دورم و کولاه سویشرتمو هم انداختم سرم کیفم رو هم برداشتم توش گوشیمو با هندزفریمو گذاشتم و رفتم کلید خونرو هم برداشتم و از در اومدم بیرون کتونی هامو(عکس پارت)پوشیدم و در خونه رو هم قفل کردم و کلیدشو گذاشتم تو کیفم و منتظر کت موندم ساعت ۱۱:۲۵ بود ۵ دقیقه بعدش کت اومد

استراحت💃💃💃

🐞:رفتم سوار شدم سلام کردم 🐾:سلام کردم و گفتم:مرینت چرا انقد چشمات قرمز شده زیر چشماتم گود شده😨 فکر کنم خیلی گریه کردی الهی بمیرم برات درکت میکنم داغ پدر و مادر خیلی سخته😔و مرینتو محکم بغل کردم 🐞:م-مگه تو هم پدر مادرتو از دست دادی؟😟 🐾:پدرم رو نه ولی مادرم رو چرا وقتی بچه بودم فوت کرد😔یهو یه قطره اشک از چشمام اومد😢 🐞:دلم براش آتیش گرفت از بغلش در اومدم و اشکشو با انگشتم پاک کردم و گفتم:بابت مادرت متاسفم😔ببخشید تورو هم ناراحت کردم🙁 🐾:نه اشکالی نداره خب کجا بریم بانوی من؟🙂 🐞:حالم خوب نیس میخوام فقط یک دوری بزنم باد بخوره به سر و کلم 🐾:باشه ای گفتم و بعدش حرکت کردم توی راه ازش پرسیدم:راستی تو شام خوردی؟ 🐞:نه تو چی؟ 🐾:نه وایسادم باهم بخوریم🙂خب کجا بریم؟ 🐞:هرجا تو بگی‌ من زیاد جایی رو نمیشناسم 🐾:باشه پس میریم یه جای توپ🤗رفتیم به یه رستوران به اسم*****(خودتون یه اسم بزارین روش😂(

ماشینو پارک کردم و پیاده شدم رفتم سمت مرینت و درو براش باز کردم اونم پیاده شد و گفت🐞:ممنون 🐾:رفتیم داخل هیچکس نبود چون دیروقت بود رو یه میز ۲ نفره نشستیم و گارسون اومد و پرسید: چی میل دارین؟ 🐾:تو چی میخوری مرینت؟ 🐞:یه پاستا لطفا 🐾:منم همون که خانوم میخوره گارسون:چشم 🐾:و بعدش رفت🐞:میگم سوژه نشه که باهم اومدیم بیرون 🐾:نه نگران نباش از قبل بهشون سفارش کردم 🐞:یکم‌ باهم حرف زدیم و بعدش غذا رو آوردن و شروع کردیم به خوردن🍝 بعد از غذا من رفتم تو ماشین نشستم و هندزفریمو وصل کردم به گوشیمو زدم به گوشام و اهنگی که همیشه گوشش میدادم رو پلی کردم کاملا با اهنگه هم دردم کت هم داشت غذا رو حساب میکرد بعد از اینکه کارش تموم شد اومد تو ماشین نشست و ماشینو روشن کرد و حرکت کردیم کت ازم پرسید🐾:چه اهنگ گوش میدی؟ 🐞:تنهام(بچه ها اسم اهنگش:تنهام از محمدرضا غفاری از قسمت اخر سریال ملکه گدایان خواستین برین گوش بدین خیلی قشنگه🤩منکه بدجور روز قفلی زدم😂)🐾:میشه گوشیتو به ماشین وصل کنی و اهنگتو بزاری دوست دارم ببینم چیه از توی داشبورد یه سیم هست اونو وصل کن به گوشیت اون سرش رو هم بزن به ماشین 🐞:اوکی.سیمو از تو داشبورد برداشتم و زدمش به ماشین اون سرشم زدم به گوشیمو اهنگو پلی کردم قبل از اینکه پلی کنم به کت گفتم🐞: میدونی یه جورایی با اهنگه هم دردم. و بعد زدم رو اهنگ(صفحه بعد اهنگه)

🎵تنها رفتی تنها موندم🎵 🎵چقدر واست آهنگ خوندم🎵 🎵واست رفتن آسون بود واسم سخت🎵 🎵من اینه حالم تو بهم میگی خوشبخت🎵 🎵دلم غمگینه هی اشکه رو گونم🎵 🎵همین اطرافی اینجایی میدونم🎵 🎵میگفتی من گلم تو باغبونم🎵 🎵تو نیستی بیرون نمیرم هی خونم🎵 🎵تنهام تنهام تنهای پر درد🎵 🎵خالی شدم سردمه برگرد🎵 خونه خونه زندونه بی تو🎵 🎵جا گذاشتی زندگیتو🎵 🎵بسه بسه کمتر دوری کن🎵 🎵به من نگو بیشتر صبوری کن🎵 🎵کاشکی میشد برگردیم عقب🎵 🎵دلتنگ میشم هر روز هر شب🎵 🎵حرف بزن منو سرد نکن🎵 🎵باهام چشم تو چشم شو نرو برگرد نکن🎵 بگو شوخیه شاید باور کنم🎵 🎵نمیشه بی تو یه ثانیه هم سر کنم🎵 🎵تنهام تنهام تنهای پر درد🎵 🎵خالی شدم سردمه برگرد🎵 🎵خونه خونه زندونه بی تو🎵 🎵جا گذاشتی زندگیتو🎵 🎵بسه بسه کمتر دوری کن🎵 🎵به من نگو بیشتر صبوری کن🎵 کاشکی میشد برگردیم عقب🎵 🎵دلتنگ میشم هر روز هر شب🎵

🐾: خیلی قشنگ بود حالا بزار یکی از اهنگایی که من خیلی گوشش میدم رو بزارم. و رفتم توی پلی لیست اهنگای تو ماشینم و اهنگ رو پلی کردم🔊🎶

ایزی ایزی تامام تامام😂😁لایک و نظر فراموش نشه خوشگلای من😘🙃💞

ناظر عزیز لطفا منتشرش کن🌷🌷🌷

برو بعدی چالش داریم😉