
سلام سلام 😊😉فالو:فالو
از زبان مینی:ماوارد اون ساختمان ترسناک و مرموز شدیم اون جا فقط وفقط یک صندوق بود که روش یه ضبدر باخون کشیده شده بود😨😨ماخیلی ترسیدیم😵😵 درصندوق رو باز کردیم هیچی توش نبود .اما یهو فیلیکس گفت :اینجا رو نگاه کنید یه نوشته رمز گذاری شدست😱😱.جیهوپ وپاکپائو گفتن مابلدیم نوشته ی رمز گذاری شده رو بخونیم وبعد اومدن جلوواون رو خوب بررسی کردن وجیهوپ گفت:(اینجانوشته راه خروج).پاکپائوهم حرف جهوپ رو تائیدکرد.
از زبان چانگبین:مامنظوراون نوشته رونفهمیدیم اما یه فلش کنارش بود که به سمت در خروجی کشیده شده بود.ماهم رفتیم بیرون وقتی درروباز کردیم دیدیم ......

کلی نوشته روی درو دیوار بود که باخون نوشته شده بود کمک !! کلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی😥😥😧نوشته شده بود ماباترس ولرزاز پله ها پایین رفتیم جیمین روبرگرداندویه نگاه کردبه پشت کرد روی یکی از پله ها نوشته شده بود راه خروج 🔙و بایه فلش.

ماهم تشکر کردیم ورفتیم خونه 🏡🏠. ماهمگی خیلی نگران جونگ کوک بودیم اما کاری از دستمون بر نمی اومد . از زبان مینی :من وجیمین رفتیم بیرون که یه چیزی بیاریم بخوریم چون چیزی خونه نداشتیم 🍝🍝🍣🍛🍲ماخیلی ناراحت بودیم ونگران جونگ کوک بودیم. منو جیمین از همون پیاده رویی که همیشه میرفتیم رفتیم همون جایی که دستمال مخصوص جونگ کوک رو دیدیم یه مرد خیلی مشکوک بود که لباس های سیاه پوشیده بود اون مردرفت توی همون جنگل وحشت ناک مابه اون شک کرده بودیم من گفتم باید بریم دنبالش اما جیمین گفت:نیازی نیست بااین کار خودمون مثل جونگ کوک اسیر کنیم.
ایم از پارت چهارم ببخشید یکم دیرشد🙏🙏
لایک وکامنت فراموش نشه فالو =فالو بای بای👋👋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام زن داداش😂😁