
سلام من اومدم خوش اومدم
دینگ دینگ دینگ دینگ پاشدم آلارم گوشیو خاموشش کردم از اتاقم اومدم بیرون بطری آبو برداشتم سر کشیدم در یخچالو بستم برگشتم سمت اپن آشپز خونه با دیدن قیافه ی ننجون دل و رودمو تف کردم ا.ت:استغفرالله ننجون این چه قیافه ایه😐 ننجون:ا.ت ننه امشب قرار خواستگار بیاد واسم ا.ت:چی میگی ننجون دوباره سیمات اتصالی داده ننجون:خجالت بکش دختر زن باید زبر و زرنگ باشه من بار دوممه تو یکیشم نتوستی طور کنی ا.ت:نشسته ام به در نگاه می کنم دری که عر میزند ننجون:والا یا فنساینی یا کنسرت یا داری فن گرلی میکنی فک نکن نمی دونم اینا رو ول کن بچسب به شوهر ا.ت:فعلا شتابان به سوی اتاقم پرواز کردم ننجونم ننجونای قدیم
گوشیو برداشتم این وقت روز مامانم حتما باید کارخونه باشه باید بهش زنگ بزنم ا.ت:الو ننه خوبی؟ مامان:الو سلامت کو صد بار گفتم ننه نگو تو که از کوچیکی تو کره به دنیا اومدی این مدل حرف زدنا رو از کجا یاد گرفتی من نمی دونم و.ت:ننه اینا رو ولش کن ننجون پا شده سه کیلو آرایش کرده میگه قراره خاستگار بیاد واسم چشه این؟ مامان:راست گفته امشب قراره براش خواستگار بیاد تو هم حموم کن اتاقتو جم به ننجون کمک کن غذا درست کنه ا.ت:ننهههههههه امروز فنسایینههه😢 مامان:خوب باشه ا.ت: ننه لطفا مامان:نوچ خدافظ گوشیو قطع کردم با اینکه مامانم کره ای بود ولی صاف صاف فارسی حرف میزد
بعد یک ساعت عر عر کردن بخاطره محرومیت از فن ساین دوش گرفتم و رفتم پایین به ننجون کمک کنم البته همه ی کارا افتاد گردن خودم ننجون وقت مانیکور گرفته بود😐والا موندم من دخترم یا ننجون
خوداوندا به ننجون ما شوهر عطا کردی ولی تهیونگو ندادی به من یادم نمیره دیگه کم کم شب شده بود قرار بود ساعت هشت بیان رفتم لباسامو عوض کردم
اومدم پایین نگاه هم به ننجون افتاد مشالا چه دافی شده بود اگه پسر بودم خودم میگرفتمش
بلخره اومدن اول یه پیرمرد از ماشین پیاده شدم بعد آقای کیم شریک مامانم هوم مامانم میگف پسر توی یه کمپانی کار میکنه بعدش زنش پیاده شد زنه خیلی شبیه مامان تهیونگ بود بعدی که پیاده شد زبانم فقط به گفتن ساچ واو قاصر بود و بس خوداوندا این همون شوهریه که دنبالش بودممم😐
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام خوب بود
اونی که پیاده شد تهیونگ بود؟
خاهیم فهمید