لایکا خیلی کم بود. اما چه کنیم دیگه داستانم رو حتما دوست ندارید. خب حالا بیخیال بریم برای ادامه داستان . «دیگه عکس نمیزارم شاید کیفت کم باشه نتونید داستان رو بخونید.» این بار پارت شش و هفت باهم هستش.
1
جیمین داروهای میونگ کی رو درست کرد و داخل اتاقش برد. جیمین : بیا میونگ کی دارو هاتو بخور. میونگ کی : میونگ کی صدام نکن. حس میکنم خیلی ازت دورم. تازه احساس میکنم دیگه دوسم نداری و میخوای من رو رها کنی و من رو در در دنیای خودم تنها بگذاری. جیمین از حرف های میونگ کی خندش گرفته بود و سخت داشت خودش رو کنترل میکرد تا نخنده. جیمین داروها رو روی میز گذاشت و روی لبه تخت میونگ کی نشست و صورتش رو به صورت میونگ کی نزدیک و با چشمای خمار بهش نگاه کرد. جیمین : تو زیادی جذاب و خوردنی هستی. «نویسنده :🤪 جیمین :🤭🤫» چشمات اندازه یه اقیانوس من رو عاشق خودش کرده. ل. ب. ات که شبیه گیلاس هستن رو دوست دارم.... میونگ کی : یا خود خدا چی داری میگی جیمین. اوووو خیلی گرمه. جیمین : 🤭 لپات سرخ شده آخه چرا انقدر تو کیوتی. گفتی میونگ کی صدات نکنم. امممم بزار فکر کنم چی صدات کنم. میونگ کی : میونگ صدام کنی راضیم. جیمین : نظرت درمورد بیبی گرل چیه؟ میونگ کی : یعنی چی؟ جیمین : بیبی گرل از یک زبان دیگه گرفته شده به معنی ناناز بودن کیوت بودن جذاب بودن و غیره. خب حالا بیبی گرل دارو هاتو بخور. میونگ کی داروهاش رو خورد و خوابید. جیمین : خیلی خوشانسم که تو رو دارم فرشته کوچولوی من.
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
میشه ادامه بدی
اره ادامه اش بده 🤩
نخیر خیلیم داستانت خوبه و من عاشقشم 🤩🤩😍😍😘😘🥰