
سلام خوشگلا نظر هاتونو خوندم چون تو داستان فیلیکس به آدرین شلیک میکنه اونو ارباب شرارت ها میکنم بقیشو میفهمید چرا
(راستی مثلا مینویسم مرینت، یعنی اون حرف میزنه) آلیا، مرینت میشه بگی چیشده مرینت، باشه خوب من دست آدرین رو گرفتم بردم تو باغ پشتی تا بهش بگم دوستش دارم که به نفر با تفنگ شلیک کرد به آدرین منم ترسیدم آلیا، یعنی کی میتونه باشه مرینت، نمیدونم فیلیکس، خوب الان هیچ احساس منفی نمیاد یعنی ممکنه نقشم نگیره خوب برمیگردیم روزی که فیلیکس نقشه میکشید فیلیکس، شباهت هایه آدرین به کت نوار خیلی زیاده بهتره یه نقشه بکشم که اگه اون کت نوار انگشترش رو بگیرم پس باید اونو مریض کنم تا وقتی که اون اونجاست ببینم که کت نوار میاد یا نه اگه نیمد یعنیآدرین کت نوآره آره نقشم گرفت حالا برگردی روزی که توش بودیم فیلیکس، هیچ حس منفی حس نمیکنم یعنی چی چه اتفاقی افتاده وایسا ببینم یکیش رو حس میکنم پرواز کن آکوما کوچوله یه من و اون رو شرور کن
آدرین، پلک اگه کسی شرور شد چی پلک، آدرین هیچ کس شرور نمیشه که همون موقع یه قول حمله کرد پلک بهتره هویتت رو به یه نفر بگی آدرین به لیدی باگ میگم پلک، باشه مرینت، آلیا من میرم دستشویی آلیا، باشه مرینت رفت دستشویی تبدیل شد رفت بیرون آلیا، لیدی باگ آدرین کارت داره لیدی، باشه رفتم تو اتاق گفتم آدرین چیشده آدرین، لیدی من کت نوارم اگه الان تبدیل بشم اینجا نباشم امکان داره هوییتم فاش بشه لیدی، اممم خوب از معجزه گر روباه استفاده میکنم آدرین، باشه پلک پنجه ها بیرون لیدی رفت معجزه گر روباه رو آورد یه توحم گذاشت اونجا رفتن تا بجنگن لیدی، نباید به آدرین زیاد فشار بیارم خودم باید همه چیو حل کن تلسم خوش شانشی یه یویو دیگه داد بهم فهمیدم چیکار کنم اون شرور رو شکست دادم فیلیکس، کت نوار که اونجاس آدرین هم اونجاس پس یعنی کت آدرین نیست اه نقشم خراب شد رفت لیدی، کت رو گذاشتم بیمارستان رو رفتم
آدرین، پلک پنجه ها خاموش پلک، وایی گشنمه آدرین، بگیر بخور پلک پلک، بله آدرین، لیدی با نظرت کیه پلک، تو نباید هوییتش رو بدونی آدرین، باشه بابا نفهمیدیم مرینت، تیکی خال ها خاموش
تیکی، مرینت خیلی گشنمه مرینت، چیزی ندارم بهت بدم تیکی، مرینت دلم درد میکنه مرینت، بزار از آدرین یه چیزی بگیرم تق تق آدرین، بیا تو مرینت، سلام آدرین آدرین، سلام مرینت یوهو تیکی از کیفم در اومد گفت چیزی داری من بخورم دیدم چشمایه آدرین از کاسه در اومد از تعجب گفتم تیکی این چه کاری بود گفت چیکار کنم آخه آدرین یه تیکه پنیر داد به تیکی بعدش گفت مرینت تو تو لیدی باگی گفتم آره
گفت مرینت تو میخواستی یه چیزی بهم بگی مرینت، آدرین من دوست دارم آدرین، منم دوست دارم مرینت و بغل کردم اونم منو بغل کردتا خواستم مرینت و ببوسم دکتر اومد تو😑گفت آقای آگرست حالتون خوبه منم گفتم آره خوبم رفت بیرون واقعا واسه پرسیدن اون اومد اینجا خیلی زد حاله آدرین گفت گشنمه منم گفتم منم گشنمه که آلیا دوتا غذا به دست اومد تو گفت بیاید گفتم مرسی آلیا غذا پاستا بود با آدرین غذا رو خوردیم خیلی خوشمزه بود آدرین گفت تشنمه گفتم یه نفر باید فقط شکم تورو سیر کنه دیدم خندید پاشدم براش یه لیوان آب ریختم دادم
یوهو دیدم یه پسر با موهای آبی اومد تو اتاق گفت مرینت میشه یه دقیقه بیا منم گفتم باشه و رفتم اون گفت من لوکا هستم توی دلم گفتم این همون خواستگارس گفتم بله اونم گفت من نمیخوام با شما ازدواج کنم عاشق یه دختر دیگه هستم اما پدرو مادرم منو زور میکنن تا اونجایی که میدونم شماهم نمیخایین با من ازدواج کنین منم گفتم آره خوب چیکار کنیم گفت من یه نقشه دارم گفتم نقشت چیه
بچه ها من چون درسام زیاده نمیتونم طولانی کنم ببخشید قول قول میدم که پارت بعدی خیلی خیلی طولانی باشه
نظر هاتونو خوندم ممنون از نظر هاتون خیلی خیلی دوستون دارم
به نظرتون چند پارت کنم رمانمو 20یا19یا21من خودم موندم
بای بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دوستان عزیز
ایشون بخاطر درس و امتحان نمی تونن داستان رو ادامه بدن
من از ایشون اجازه گرفتم که ادامه داستان رو بنویسم و ایشون هم اجازه داد پارت بعد چند روزی هست که درحال بررسی هست و چند روز دیگه منتشر میشه
ممنون از صبر و شکیبایی شما دوستان عزیز 😙😙😙❤❤❤🙂🙂🙂😊😊😍🤩😘😘😗😗🥰🙃🙃🙃
سلام
ممنون گلشیفته جون
خیلی عالی بود 💖💖
عشقم میزاری من به جات پارت رو ادامه بدم ؟
بده 😊
بچه ها حتما یه سر به داستان های منم بزنید
آجی پارت بعدی چی شد ؟
نمینویسم ☹️
حیف شد ولی خوب اشکال نداره خداحافظ من رفتم 👋🏻👋🏻👋🏻👋🏻👋🏻
آره بخاطر درس ها تابستون یه داستان عالی قراره بنویسم
سلام عشقم خوبی این پارتم حرف نداشت عشقم میای باهم از این آجی ها که هوا هم رو دارن باشیم خواهشن جواب سوالم رو بده ❤❤❤❤❤❤
باشه حتما😂😍😘
بعدی رو هم زودتر بزار چون عالیییییییییییییییی بود ممنونم❤️❤️🌺🌺❤️🌹🌸🌸❤️🌸🌺🌺❤️🌹🌸
و لطفا تست های من رو هم بخون روی اسمم بزنید میاد بالا 🌸🌺🌺❤️🌹🌸🌸🌸❤️🌺🌸🌺🌺❤️🌹🌸
و اگر هم خواستید نظر بدید ممنونم❤️❤️🌺🌺❤️🌸
صدیقه جان من منظورم شما نبودی
پارت بعدی رو بزار مردم نصف طرفدارانت ریخت
عشقم چرا پارت بعدی رو نمی زاری
میزارم تستچی قبول نمیکنه 😭😭😭
خب یک جاهایی شو حذف کن یا ا.ی.ن.ج.ور.ی. کن
خیلی خوب می نویسی آفرین .قوه تخیلی فوق العاده است.لطفا داستان من قلب یخی روهم بخون ودر قسمت۳ نظر بده(در باره ی لیدی باگ و تا الآن ۳ قسمت داره
آفرین عزیزم خیلی قشنگه از نظرم چون تو نویسنده خوبی هستی تا پارت ۲۲ ادامه بده خیلی داستانات قشنگه با آرزوی موفقیت و سلامتی ❤❤❤❤❤❤❤
باشه