قسمت اول:
جو درحال زیر و رو کردن صندوقی در اتاق زیرشیروانی بود،هنگامی که شی مورد نظرش را یافت لباسش راپوشید،سوار اتوبوس شد و اتوبوس به سوی شهر حرکت کرد، هنگامی که به شهر رسید خیلی آهسته و مرموز در خیابان قدم برداشت،پس از کمی اشکال پلاک مورد نظرش را یافت و از پله هایش بالا رفت،کمی صبر کرد و سپس در خیابان شیرجه رفت،جو چندین بار این مانور را تکرار کرد غافل از اینکه دوجفت چشم فندوقی به او خیره و شده و صاحب آن چشم ها از حرکاتش از خنده روده بر شده است،وقتی جو برای دهمین بار مانورش را تکرار کرد تکانی به خود داد و کلاهش را تا چشم هایش پایین آورد و درحالی که انگار دارد میرود همه دندان هایش را بکشد (بدون آمپول بیحسی) دوباره شروع به بالارفتن از پله ها کرد.در بین تابلو های سردر ساختمان،تابلوی یک دندان ساز هم به چشم میخورد که ضمنا ویترینی در جلوی در ورودی نصب بود
نظرات بازدیدکنندگان (2)