من اوتاکو دات بدبخت😑 پارت اول

داشتم مثل خل و چل ها تو تست چی میگشتم که ناگهان یه تست دیدم . موضوع تست کدوم یکی از کاراکتر های انیمه ای میاد خونتون بود . تست رو انجام دادم و شوتو برام در اومد😍. خلاصه بخاطر یه تست ذوق مرگ شدم و از اونجایی که از تست خوشم اومد برا اکیپم فرستادم و رفتم بگیرم بخوابم . &فردا صبح& تو خواب و بیداریم ... معلومه صبحه چون صدای پرنده هارو میشنوم. ولی هنوز میخوام بخوابم چون خیلی دیر خوابیدم 😪 همینطور که تو تخت خواب خوابای خوش میدیدم ، احساس میکردم که یه نفر هی با نوک انگشتش با بازوم میزنه😑

من تو دلم: اه ول کن حتما خواهر های کوچیکمن😪 ولی همچنان داشت به بازوم میزد با این تفاوت که هر از چند گاهی قطع میشد و بعد دوباره شروع میشد😐 وای خدا نکنه سوسک باشه😱 یکم ترسیدم. عروسک خرگوش کنارم رو آروم برداشتم تا وقتی آماده شدم هر جونوری که باشه بزنم ناکارش کنم😐 1.....2.....3..... خیلی سریع رو تخت ایستادم و با همون چشمای بسته عروسک رو چند بار به بازوم زدم . بعد تو هوا چرخوندم و پرت کردم ✌🏻😂 بعد این حرکت خفن ✌🏻صدای خوردن چیزی رو به کمد شنیدم . آروم چشمام رو باز کردم ...................... من :( جلل خالق😐 یا کامی ساما😐 چیزی که میبینم رو باور نمیکنم 😶 توووو . )اون یارو : (هوی چرا میزنی؟ اونی که باید طلبکار باشه منم .... آی سرم 😑) نمی تونم باور کنم من از این تخیلات زیاد دارم شاید مغزم پوکیده😐

ولی همه چی واقعی میزنه 😶 اون یارو :( هوووی جواب بده دیگه لالمونی گرفتی؟) واقعا هم گرفتم نمیتونم زبونم رو حرکت بدم از همه چی بدتر با خرگوشم زدم تو سر کراشم شوتووووو😳 من:( تو ... شوتو ... خود خود شوتو اصلا کی داره من رو ایسگا میکنه تو از کجا اومدی؟😶) شوتو :( من باید اینو بگم . داشتم تو خیابون راه میرفتم که از اتاق یه دختر بچه سر در آوردم😳) من :( من هیچی نمیدونم همین الانشم کم مونده قلبم وایسه 😐) شوتو :( اسم من رو از کجا میدونی ؟ هکری چیزی هستی؟) من :( خب شاید تو اینارو ندونی ولی یه دنیا اسم تو رو میدونن و روت کراشن 😜) شوتو:( یعنی اینقدر معروفم😶 اه بگذریم اول از همه ازت سوال دارم . ۱ اینجا کجاست ۲ تو کی هستی؟) اهههههه باید از این لحظات تمام استفاده رو ببرم . قلبم داره از دهنم میاد بیرون . اههههه خودتو کنترل کن . آخه نگا چقدر کاوایی عه😍 حالا که دارم دقت میکنم داره فارسی حرف میزنه😐

این دیگه خیلی عجیبه... نکنه تو گنجوتسو ام 😶 شوتو :( الوووو میشنوی چی میگم؟ ) من :( وای ببخشید .... راستش دارم فکر میکنم که تو اومدی دنیای واقعی و در جواب سوال دومت اسمم نرجسه و میتونی کوشینا صدام کنی ) شوتو :( امم کوشینا... یعنی چی اومدم دنیای واقعی مگه اونجایی که زندگی میکنم واقعی نیست؟) واااااای نمیتونم طاقت بیارم این حجم از جذابیت داره منو میکشه 😫 من :( خب داستانش طولانیه بگذریم همین جا بمون ) دارم میرم خواهرم رو صدا کنم 😆 واااااای دارم سکته میکنمممم من :( سلما ( اسم آبجیم) ببین میخوام چی بهت نشون بدم ...... تادااا این شوتو عه همونی که بهش میگفتیا نصفش شیره نصفش گوجه 😂 همونه ببینش ) شوتو :(😑) ساینا : (چی میگی چیزی اینجا نیست باز داری شوخی میکنی؟) من :(مگه کوری آدم به اون بزرگی اونجا نمیبینی😑) سلما :( منکه چیزی ندیدم ) من :(ها ... چی ...چطوری) یعنی چی که نمیبینه من میتونم ببینمش😶 قضیه چیه ؟

چه شوک بزرگی . حالا یکم که فکر میکنم شاید فقط یه اوتاکو بتونه ببینتش . البته شاید😁 شوتو :( راستی خیلی بی نظمی این چه اوتاقیه😑) من :( تخصیر من نیست وقتی دوتا آبجی بزغاله داشته باشی ) وایسا ببینم دارم چیکار میکنم 😶 کراشم جلوم نشسته و من دارم به اینکه شوتو چطوری اومده فکر میکنم😶 من:( شوتو ببا عکس بگیریم) شوتو :( چرا باید با کسی که نه میشناسمش و نه میدونم چی داره میگه عکس بگیرم ) من :( ور ور نکن دیگه ) دوربین رو فعال کردم و کنار شوتو نشستم . من:( بیا یکم نزدیک تر دیده شی دیگه) شوتو :(اسکل من رو ببین کجا نشستم قشنگ رفتی تو دماغم بعد میگی بیا نزدیک😑) من یه نگاهی کردم واقعا تو کادر بود ولی تو دوربین دیده نمیشد😫 همین رو کم داشتم که نتونم با کراشم عکس بگیرم. 😭 تا اینکه .....

دیگه نمیگم تا دفعه های بعدی خدا نگهدار😂✌🏻