من کل کتاب اصلی که ترجمه شده رو براتون می زارم
آلبوس: من میدونم اضافی بودن چه حسی داره. پسر شما حقش نبود
کشته بشه، آقای دیگوری. ما میتونیم کمکتون کنیم پسش
بگیری.
ایموس: )باالخره احساساتش بروز پیدا میکند( پسرم... پسرم بهترین اتفاق
تمام عمرم بود... و حق با توئه، این بیعدالتی بود... یه بیعدالتی
فاحش. اگه مصمم و جدی باشین...
آلبوس: ما کامالً مصمم هستیم.
ایموس: این کار خطرناکه.
آلبوس: میدونیم.
اسکورپیوس: واقعاً میدونیم؟
ایموس: دلفی... اگه آمادگیش رو داری شاید بهتر باشه همراهشون بری؟
دلفی: باشه، عمو، اگه باعث خوشحالی شما میشه.
او به آلبوس لبخند میزند، آلبوس نیز در جواب لبخندی میزند.
ایموس: متوجه هستین که، حتی بهدست آوردن زمانبرگردان جونتون رو
به خطر میندازه.
آلبوس: ما حاضریم جونمون رو به خطر بندازیم.
اسکورپیوس: واقعاً حاضریم؟
ایموس: )با جدیت( امیدوارم تواناییش رو داشته باشین
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
واااااییی خیلی قشنگههه
دستت درد نکنه هه❤️😘
به داستان منم سر بزنیین😘
میشه داخل مسابقم شرکت کنی؟
کدوم مسابقه؟؟
بازم مثل همیشه عالیه
میخوای کل کتابو ترجمه کنی؟ خیلی وقت میبره هاااا کلی هم پارت باید بسازی ×-×
من ترجمه نکردم
پی دی آف ترجمه شده است رو پیدا کردم