عشقی که معجزه کرد پارت ۲

اول بالارو بخون خیلی خیلی مهمه

گابریل : باید مرینت فراموش کنه امیلی: چی خوب چجوری گابریل : باید سرگرم بشه من به ناتالی میگم کلاس های مختلف ثبت نامش کنه امیلی:عالیه خوب بریم سراغ مرینت خانوم😏 مرینت:😒 بعد از اینکه رفتیم خونه عجب خونه ای ولی اینکه چیزی نیست خونه اسپانیامون از اینم بزرگ تره😌 ساغر : شما چه کشور هایی اقامت داری و به چه زبان های مسلطی؟ مرینت : بنده در کشور های امریکا _انگلیس _ امارات _ کره جنوبی _ کانا ساغر : بسه بسه فهمیدم همه جا اقامت داری😒 مرینت: حسود حسود هرگز نیاسود😝 ساغر :😒😒

مرینت: بعد از بحث با این نویسنده رفتم پایین برای ناهار اخه خیلی گشنم بود باید به خودم بریم دیگه😌 مرینت:مامان ناهار اماده نیست سابین:نه مرینت: اهان تام: دخترم بیا اینجا مرینت : بله بابا تام :دخترم من تو و خواهر و برادراتو توی یک مدرسه ای ثبت نام کردم و شما باید از فردا برید اونجا مرینت: چشم تام: باریکلا در ضمن دیگه نبینم گریه کنی باشه دخترم مرینت : چشم☺️ تام :افرین سابین: همه بیاید شام امادست همه:باشه

( میریم به فردا روزی که مرینتینا میخوان برن مدرسه )از زبان مرینت: اه یکی صدای این زنگو خاموش کنه سابین:چیو خاموش کنه پاشو پاشو باید بری مدرسه مرینت: چچییی مدرسه مامان ولم کن سابین : تا ۳ میشمارم بلند شدی که شدی نشودی دیگه مجبور میشم اون کاری که نباید بکنم بکنم😏😤😠 مرینت: باشه باشه غ.ل.ط کردم پاشدم😟 سابین : افرین دختر خوبم 😌 مرینت:ببینم نمیتونی این مامان منو اخلاقشو بهتر کنی ساغر :نه چون باید یه چندتا اخلاقو بکشی تا منو درک کنی حالا مامان تو خوبه مامانم سر ساعت ۱۰ میاد بیدارم میکنه حتی تو تابستان

( میریم به فردا روزی که مرینتینا میخوان برن مدرسه )از زبان مرینت: اه یکی صدای این زنگو خاموش کنه سابین:چیو خاموش کنه پاشو پاشو باید بری مدرسه مرینت: چچییی مدرسه مامان ولم کن سابین : تا ۳ میشمارم بلند شدی که شدی نشودی دیگه مجبور میشم اون کاری که نباید بکنم بکنم😏😤😠 مرینت: باشه باشه غ.ل.ط کردم پاشدم😟 سابین : افرین دختر خوبم 😌 مرینت:ببینم نمیتونی این مامان منو اخلاقشو بهتر کنی ساغر :نه خب مامانت راست میگه دیگه بلندشو ساعت ۷ و نیم 😒 مرینت:خیله خوب

( میریم به فردا) (خب الان مرینتبنا رفتن مدرسه) از زبان مرینت: داشتم توی حیاط راه میرفتم تا زنگ بخوره بریم کلاس اخه زود اومده بودم داشتم راه میرفتم که با یک پسری برخوردم افتادم وقتی سرمو بردم بالا یک پسره کپی ادرین بود😳 بعد دیدم دستشو جلوم دراز کرد فیلیکس: ببخشید حواسم نبود مرینت:نه‌نه مشکلی نیست (و دست فیلیکس میگیره بلند میشه ) فیلیکس:من فیلیکس اگرست هستم و شما؟ توی ذهن مرینت:ا اگرست 😳 نکنه برادر ادرین باشه فیلیکس:دختر خانم گفتم شما مرینت:اها من مرینت دوپنچنگ هستم فیلیکس:خوشبختم مرینت:منم همینطور فیلیکس:بای اجازه مرینت:خدافظ

از زبان مرینت:داشتم فکر میکردم که یکدفعه زنگ خورد پس رفتم سر کلاس دیدم همه جا پره بجز بغل فیلیکس پس رفتم پیشش نشستم فیلیکس:سلام مرینت :سلام راستش میخواستم بدونم که معلم:خب خب ساکت مرینت:بعد کلاس بهت میگم فیلیکس:اوکی معلم :خوب امروز ۳ تا دانش اموز جدید داریم لطفا بیاید خودتونو معرفی کنید فیلیکس :ببخشید خانم قبل از این که دانش اموزا بخوان خودشونو معرفی کنن من یک چیزی بگم معلم :بگو فیلیکس:راستش (برید نتیجه کارتون دارم)