𝐕𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 𝐢𝐝𝐨𝐥𝐬 8

وایییی خیلی درد داشتم دلم پاهام قفسه سینم گردنم به زور روی پام وایسادم ولی باید قوی باشم خودمو پانسمان کردم موهامو با دستم درست کردم لباسمو تکوندم رفتم بیرون همشون با یه حالت نگران نشسته بودن +خب به خاطر همه ضرب و شتم هاتون متشکرم ^ اینطوری نگو +عه واقعا پس بگم به خاطر تمام زحماتی لطیفتون متشکرم؟ جئون جونگ کوک خیلی پر رو هستی یعنی من فکر میکردم خودم از همه ادما پر رو تر هستم ولی تو دیگه واقعا لنگه نداری جین :در بازه میتونی بری +اوه البته نگران نباشید هیچوقت نمیخوام این اتفاقات شرم آور رو به کسی بگم که عضو های بی تی اس و اکسو به من حمله کردن و اونا یه مشت ومپایر هستن که نمیتونن جلوی خودشونو بگیرن نامجون :ولی…… +دیگه نمیخوام صداتونو بشنونم حتی قیافه هاتون

ساعت 1:00 شب] ÷کجاییی؟ +سلام ببخشید که دیر جواب دادم ÷توی قصر هستی؟ +اره ÷دارم میام +باشه راستی یه چیزایی هست که باید تعریف کنم

دستمو گذاشتم روی گردنم داشت خون میومد باید بلا ببینه رفتیم خونه بلا همه چیزو فهمید و من با مدرک نشونش دادم قبول کرد خداروشکر باید بخوابم فردا کلاس دارم باورم نمیشه که اونا ومپایر هستن میخواستم بخوابم که صدای تق تق توی شیشه اتاقم

یه چشمای قرمز بود

خب ایزی ایزی تامام

خداحافظ💜💋😍