بچه ها من اومدم ی داستان خیلی ترسناک رو براتون بگم
سلام بچه ها این داستان تخیل خودمه و لطفا کپی نکنین
ی روز ژاکلین رفته بود توی شهر و ی اسباب بازی فروشی رو دید ک خیلی ویترین ترسناکی داشت,یکی از تصویراشو براتون گذاشتم😊
بعد وارد شد و همین دوتا عروسکو ک تصویرشو گذاشتم رو خرید
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
35 لایک
بچه ها بیاین انقد تخریب نکنیم طرفو ولی باید بیشتر تمرین کنی
خلاقیتت تو حلقم😁
انقدر مسخره بود نمیدونم چی بگم....
اره البته حالا میخواستم زیاد ترسناک نباشع
سلام🖐
اگه واقعا داستان ترسناک دوست دارین به داستان من سر بزنین 😱
و اگر خیلی فکت و تئوری ها دیوونه کننده دوست دارین فکت ها و تئوری های من رو بخونین😨 راستی کلی تست های سرگرم کننده و باحال دارم و هرروز بیشتر از ۲ تا تست میسازم مثلا همین امروز ۱ تست ساختم و الان دارم یکی دیگه میسازم😉
واسه همینه که توی ۱ هفته ۲۱ تست ساختم البته چندتا هم درحال بررسی دارم
خلاصه حتما ببینین کیوتا
ترسناک نبود من اخرش داشت خندم میگرفت😅
اره
فازا مازا
واقعا
دوستش مرده بعد به خوبی خوشی تولدش رو جشن گرفته😐
مثلا یکم میزاشتی عروسکا اذیتش کنن بعد توی یک مبارزه ای مدرسه ای جایی از بین میبردتشون