من کل کتاب اصلی که ترجمه شده رو براتون می زارم
ایموس: وزارتخونه یه زمان
تمام زمانبرگردانها نابود شدن. هری:
دلیل اینکه اینقدر فوری خودمو به اینجا رسوندم اینه که یه شایعه ایموس:
به گوشم رسیده. شایعهای موثق در مورد اینکه وزارتخونه از تئودور
نات یه زمانبرگردان غیرقانونی مصادره کرده و برای تحقیقات
نگهش داشته. بذار از اون زمانبرگردان استفاده کنم. بذار دوباره
پسرمو برگردونم.
مکث طوالنی و مرگباری حاکم میشود. این وضعیت برای هری به
شدت دشوار است. تماشا میکنیم که آلبوس در حال گوش دادن
به صحنه نزدیکتر میشود.
کار رو انجام هری: ایموس، بازی با زمان؟ خودت میدونی که نمیتونیم این
بدیم.
چند نفر آدم بهخاطر پسری که زنده موند از دنیا رفتن؟ دارم ازت ایموس:
درخواست میکنم یکیشون رو نجات بدی.
این حرف هری را آزار میدهد. در حالی که فکر میکند چهرهاش
درهم میرود.
هرچیزی که شنیدی، باید بدونی که داستان تئودور نات ساختگیه، هری:
ایموس. متأسفم.
سالم. دلفی:
آلبوس از ظاهر شدن دلفی، زنی حدودا بیست و چند ساله با
چهرهای مصمم که از میان پلهها به او مینگرد به شدت جا میخورد.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (2)