سلام اینم از پارت۲🥀
هووف برگشتم خونه خسته شدم از این زندگی گلافه کنندهاز بیرون غذا سفارش داد بودم بعد خوردن غذا رفتم اتاقم حال عوض کردن لباسام رو نداشتم بی رمق خودمو انداختم رو تخت حدود ساعتای ۳ شب بود که بیدار شدم گیج بودم ته دلم می سوخت رفتم آب بخورم نزدیک آشپز خونه بودم که احساس کردم یکی پشت سرمه برگشتم یه سایه دیدم ل.ع.ت.ن.ی زیر لب گفتم و خواستم گارد بگیرم که همه جا تاریک شد
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (5)