
حرفی ندارم
آنچه گذشت: آدرین: یا دختر رو دیدم خیلی خوشگل بود 💖💖مرینت : رفتم مدرسه ثبت نام کردم : آدرین: دیدم یکی شرور شده سریع رفتم کمک : مرینت: که یهو دیدم شرور برگشت سمت من و بهم شلیک کرد " مرینت " دیدم یکی منو تو بغلش گرفت و برد برای اینکه نیفنم سفت گرفتمش " آدرین " دیدم داریم شکست می خوریم " مرینت " باید برم کمکشون: سلام اسم من پینکی گرل💪🙋♀️🙋♀️ ( بریم سراغ داستان*
پینکی گرل: رفتم کمیک و پرسیدن تو کی هستی گفتم اسم من پینکی گرل و اومدم کمکتون نگران نباشید من دوستتونم کت نوار: دختره یکم آشنا بود ولی نمی تونستم حدس بزنم پینکی گرل: کمک کردم تا شکستشون بدن و گفتیم بزن قدش می خواستم برم که ازم پرسیدن کی هستم : و برگشتم و گفتم اسم من پینکی گرل و یه قهرمان هستم ولی نه مثل شما قدرت من توی رگ و خون من و من با همین قدرت ها بدنیا اومدم راستش من حتی قدرت شما ها هم دارم و می تونم خودم حتی شبیه شما کنم
پینکی گرل : ازشون خداحافظی کردم و رفتم خونه و خودم و انداختم رو تخت و از سر خوشحالی توی بالشتم یه جیغ خیلی بلند کشیدم و همش یاد اون موقع کا با کت نوار ابر شرور و شکست دادیم از قیافش خیلی خوشم اومد خیلی دوسش داشتم ولی ناراحت ام بودم چون که همش از لیدی باگ تعریف می کردم و نازشو می خرید و من از این کارش ناراحت شدم 😞😕😕😕😔😖بیخیالش شدم و گرفتم خوابیدم ( بچه ها جنگیدن با ابر شرور تا شب طول کشیده ) آدرین: رفتم خونه و انقدر خسته بودم افتادم رو تخت و یهو ابرقهرمان جدید افتادم اون دختره چرا انقدر ناراحت بود خودشو خوشحال نشون میداد ولی برم چشمش ناراحت بود ولی نفهمیدم واسه چی ( خاک تو سرت)
مرینت: صبح بیدار شدم و به ساعت نگاه کردم وای خدا ساعت هشت و نیم صبح بود دیرم شد و سری رفتم مدرسه که تا خواستم در و باز کنم در کشیده شد و افتادم زمین 🙄🙄🙄از خجالت آب شدم و از معلم معضرت خواهی آدرین: صبح پاشدم رفتم مدرسه که دیدم مرینت هنوز نیومده تعجب کردم و رفتم سر جام نشستم و از نینو پرسیدم مرینت چرا نیومده گفت نمی دونه گفتم باشه که یهو نینو چشماش گنده شده و اروم برگشت سمتم و ازم پرسید چرا انقدر نگران مرینت هستم 🤨🤨🤨منم برای اینکه بپیچونمش گفتم هیجی همینطوری که یهو در باز شد و معلم اومد تو و سلام کرد و درس رو تا خواست شروع کنه که یهو در باز شد و مرینت افتاد زمین
ادرین: م می دونم چرا ولی احترام دست خودم نبود پاشدم سری رفتم سمت مرینت و با دستم بلندش کردم و ازش پرسیدم حالش خوبه اونم گفت اره و ازم تشکر کرد که یهو نگاه کرد به دستم که هنوز دستش تو دستم برای همین سری دستش رو ول کردم و پشت سرم و خواروندم و خندیدم که یهو متوجه خانوم بوستیه و بچه ها که داشتن با تعجب به ما نگاه می کردن خیلی خجالت کشیدم و رفتیم سمت مامان نشستیم و
تمام شد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام بچه ها من امشب می زارم اگه البته خوابم نبره ولی اگه گذاشتم فردا حتما می زارم مرسی از همراهیتون
عالی سریع بعدی رو بزار
عالی بود ادمه بده
عالییییی بود ادامه 🤩😘😘
عالیه عالی بود پارت بعد
سلام تستت لایک شد💖💃
من با بلک پینک عکس انداختم😍
اگه باور نمیکنی خودت برو ببین😍کلی تست های باحال و عجیب در مورد بلک پینک میزارم که واقعیت داره اما تستچی اونا رو بعد از ۴ یا ۵ روز منتشر شدن حذف میکنه
پس برای اینکه تست های باحالم رو ببینی حتما من رو دنبال کن🤩😍