ادامه داستان همون دختره هست امیدوارم خوشتون بیاد کامنت یادتون نرههههههههه
تو راه با نامجون اینقدر حرف زدم تا رسیدیم خوابگاه باهاش خدافظی کردم و رفتم داخل خوابگاه ساعت ۸:۳۰ بود و قرار بود ۹:۳۰ بیان اینجا تا بریم سئول گردی اینقدر هیجااان داشتم اول زود نستم رو موهام تهش رو فر کردم و باز گذاشتم بعد رفتم طرف لباس هام نگاهشون کردم بعد که حسابی فک کردم یه شلوار جین پوشیدم با یه پیرهن قواصی آبی نگاه کردم خیلی بهم میومد بعد نشستم آرایش کردم خودمو یه خط چشم با رژ لب کمرنگ با ریمل و سلام ختم کلام تموم شد به ساعت نگاه کردم ۹ شده بود اههه من چقدر زود آماده شدم یادم باشه تو کتاب گنیس ثبت کنم که یه دختر نیم ساعته اماده شده?
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
سلام عزيزم عالي فقط لطفااااااااااااا جواب كامنت منو درپارت 5 بده ممنون🌺🌺🌺🌺🌺❤❤
واییییییی خیلی عالی و خفن مثل همیشههه❤😙لطفا بعدی رو زود بزار
راستی منم ی داستان از بی تی اس نوشتم ولی هنوز2تا پارت منتشر شده و بی تی اس رو نیاوردم رو کار فعلا😂یکمی هم اوایلش غمگینه.اگ دوست داشتی بخونش واقعا مایه افتخارمه اگه بخونی❤😙😙💋💋
اسمشم:زندگی در کره جنوبی♡ هستش
خوندم عسلک عالی بود فقط منتها باید سعی کنی فقط از طرف خودت بنویسی اینطوری بهتره چون من یکی قاطی کردم😅😂
ولی در کل عالی بود
عااااالی زود بعدی را بزار