
ادامه داستان همون دختره هست امیدوارم خوشتون بیاد کامنت یادتون نرههههههههه
تو راه با نامجون اینقدر حرف زدم تا رسیدیم خوابگاه باهاش خدافظی کردم و رفتم داخل خوابگاه ساعت ۸:۳۰ بود و قرار بود ۹:۳۰ بیان اینجا تا بریم سئول گردی اینقدر هیجااان داشتم اول زود نستم رو موهام تهش رو فر کردم و باز گذاشتم بعد رفتم طرف لباس هام نگاهشون کردم بعد که حسابی فک کردم یه شلوار جین پوشیدم با یه پیرهن قواصی آبی نگاه کردم خیلی بهم میومد بعد نشستم آرایش کردم خودمو یه خط چشم با رژ لب کمرنگ با ریمل و سلام ختم کلام تموم شد به ساعت نگاه کردم ۹ شده بود اههه من چقدر زود آماده شدم یادم باشه تو کتاب گنیس ثبت کنم که یه دختر نیم ساعته اماده شده?
یکم منتظر موندم بهم تک زنگ زد نامجون منم زود گوشی و کیف سفیدمو برداشتم با کفش ورزش سفیدم و رفتم بیرون دیدم یک ماشین بزرگ بود که مث مینی بوس اما سیاه و شیک بعد کل مردم دورش جمعن بع بادیگارد ها میخوان مردم رو بفرستم اونور من داشتم اینطور نگاهشون میکردم که یکی از بادیگارد ها برام اشاره کرد رفتم طرفش زود من رو به طرف ماشین هل داد و رفتم داخل حالا من فکر میکردم دزدی مزدیه چیه اما وقتی اومدم جیغ بکشم دیدم بی تی اسن یعنیا ته خجالت بودم اینقدر داغ کرذم و قرمز شد صورتم که حد نداشت اخه من دهنمو باز کرده بودم حالا اونا هم به زور خندشونو گرفته بودن تا ماشین راه افتاد مردن از خنده دیگه جی هوپ راه نداشت بره
ما کلی گشتیم سئول رو یه بازاری هست اینقدر قشنگ بود بعد یه جایی بود مثل کافه بود که حیوانات اهلی مثل سگ و گربه یا سمور و موش و همه چی بود نشستیم اونجا قهوه و نسکافمون رو خوردیم و اینقدر حال داد هر ساعت یه گربه میومد طرفم منم دیگه می پریدم بدخت گربه میترسید
عصر دیگه برگشتیم منتها خونه نه ها رفتیم مستقیم استودیو جونگ کوک یکم کار هامون رو کردیم مدیر رقصشون اومد نظر داد و کلی تشویقمون کرد و اینا و برگشتیم خوابگاه
یه هفته مثل برق و باد گذشت و عالی هم گذشت امروز روز برنامه بود و ما همه کار انجام داده بودیم و فوق العاده هم شده بود از صبح اومدم استودیو و کار هامون رو کردیم و من همراه کارگردان بودم دوربین صدا همه چی رو امنتحات کردیم ظهر شده بود همه دیگه داشتن آماده میشدن که صدام کردن بیا آماده بشیم نشستم روی صندلی بعد یه زن اومد بالا سرم و هی می کشید تو موهام و اینا یه دختر هم با ناخونام کار می کرد دختره که از موهام تموم کرد اومد روی صورتم و اون دختره که تموم کرد دیگه غیبش زد بعد اینکه آرایش صورتم تموم شد صدای دختره میومد که گفت این یا این نگاه کردم سمت راست یه سرهمی زرد بود و فوق العاده خوشگل و کناریش دامن و پیرهن تا ناف سفید و قرمز کار شده بود من چون سرهمی چشممو گرفته بود بهش اشاره کردم بهم اونو بده
رفتم همرار کفشش پوشیدمشون و عالی رو اندامم بود رفتم بیرون از اتاق یکی اومد شروع کرد وصل کردن بلند گو و هندزفری و خیلی چیزا که بیرون هی همهمه زیاد میشد و قلب منم بلند تر می کوبید دیگه کار هام تموم شده بود که رفتم تو سالن دیدم بی تی اس خوشگل و آماده بودن و با گوشی هاشون ور می رفتن که من اومدم صدا ایجاد نکنم یواش مثلا در رو بستم که ترپ محکم بسته شد همونجا اینطوری وایساده بودم یه نفس عمیق کشیدم و برگشتم همشون زدن زیر خنده و گوشی هارو کنار گذاشتن حرف می زدیم می خندیدیم تا اعلام کردن باید بریم رو صحنه
اول قرار بود بی تی اس برن وایسن مدیر رقصشون رو صدا کنن بعد اون هم منو به عنوان لیدر رقص که میخواد الان تعدادش جمع بشه معرفی کنن
صدام کردن رفتم با یه بسم الله خودمو کشیدم بالا کنار مدیرشون ایستادم یکم خودمو معرفی کردم و اینا و رفتیم نشستم صندلی اول من بودم کنارمم تهیونگ بود همونطور که می خواست بشینه صندلی منم کشید منم نشستم و خودمو کشیدم جلو
یه خانوم و آقا مجری اومدن حرف زدن و خواستن اولین نفر رو معرفی کنن که اون یه دختر ۱۸ ساله بود و ....
امیدوارم خوشتون اومده باشه کمه اما بعدی زیادههه کامنت یادتون نره شرمنده باز کمه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام عزيزم عالي فقط لطفااااااااااااا جواب كامنت منو درپارت 5 بده ممنون🌺🌺🌺🌺🌺❤❤
واییییییی خیلی عالی و خفن مثل همیشههه❤😙لطفا بعدی رو زود بزار
راستی منم ی داستان از بی تی اس نوشتم ولی هنوز2تا پارت منتشر شده و بی تی اس رو نیاوردم رو کار فعلا😂یکمی هم اوایلش غمگینه.اگ دوست داشتی بخونش واقعا مایه افتخارمه اگه بخونی❤😙😙💋💋
اسمشم:زندگی در کره جنوبی♡ هستش
خوندم عسلک عالی بود فقط منتها باید سعی کنی فقط از طرف خودت بنویسی اینطوری بهتره چون من یکی قاطی کردم😅😂
ولی در کل عالی بود
عااااالی زود بعدی را بزار