داستان ناروتو ب شکل دیگر 24

😐🧡😐🧡😐🧡😐🧡😐🧡😐🧡

😦😦😦😦😦😦

*ساسکه* ناروتـو خيلي ب نظر بیحال میومد وقتی رسیدیم... اول گفتـم ب حریم شخصی ش احترام بذارمو هی مزاحمش نشــم ولی یاد زخمای روي بازوش افتادم وقتی.. بعـدم ك سعی کرد زندگیشو بگیـره! اروم شرو کردم ب در زدن: نارو میتونم بیام تو؟ (*ساسکه ^ناروتو) هیچ جوابی نیــومد پس درو باز کردمو رفتم داخل: ^چرا اومدی داخــل چی میخای؟ نگا کردم دیدم دراز کشیده و زیر چشم هاش پف کــرده.. *خوبی؟ شیزونه صدا می‌کنه بریم براي ناهار ^بهشون بگو گشنـه م نیس بعدا خــودم ي چيزي میخورم... بیشتر نگرانش شـدم. رفتم نزدیک تختش اون سری پریــد بالا و نشست. موهای قرمزی ك زمانـی می درخشیدن همراه شخصیت شاد و ارومش حالا پژمرده ن. *ناروتو میدونـی ك میتونی بهم اعتماد کنی درسته...؟من نگرانتم ... اون اروم دهنشـو باز میکنه ي چیزی بگه ولی بجاش محکم بغلم میکنه و گریه ش شرو میشح. ^س-ساسکه کمکم ک-کـن... م-من نمیخام کسی بمـیره بخاطر من.... من هیولام .... ه-همیشه ب-بــودم!

ی-یکم بهــم استراحت بدیـن! 😐🔪

🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂😀

×توی مکان معامله× (^ناروتو. *ساسکه €اروچیمارو ♡سوناده +جیرایا _کابوتو) €: سوناده تصمـیمت ر گرفتی؟ سوناده چند قدم نزدیک تر میشح: اره گرفــتم... زیر لب زمزمه میکنه: گومن جیرایا... جیرایا بعد دیدن چاکرای سبز ت دستای سوناده سری میپره پایین. +: سوناده داري چیکار میـکنی؟!!! دیوونه شدی؟! ناروتو باورش نمیشــد: ب-باچان.... _: وعده ای ك ما ب سوناده ساما دادیــم ب این آسونیا ازش نمیشه گذشــت😏 اروچیمارو میخنده و پاهاش توسط سوناده ترمیم میشح. سوناده ي بشکن میزنـه و جیرایا ب زانو می افته. ♡: گومنناسای، جیرایا.. این زهر کشنــده نیس فقد چاکرات ر ب مدت ۲ روز مختل میکنه.. ناروتو داد میزنه: اگ نقشه ت این بـود ك منو بفروشــی چرا تمرینم دادی....؟چرا هیچوق نمیتونم ب کسی اعتــماد کنم؟! *الان وقت این حرفا نیس ناروتو! بایــد زودتر بریم اونا دنبال تو ان! اروچیمارو پوزخند میزنه: درســته ناروتو کون.. ب زودی طرف ما میــای.. همونطور ك میبینی تو زندگی هیچ‌چیز ر نمیشــه پیش بینی کرد.. اگ طرف ما بیای قدرت و انتقامی ك میخای ر ب دسـت میاری. من بهــت صدمه نمیزنــم جینچوریکی کیوبی نو کیتسونه 😂😈 ^ن-نه م-من هیچوقت... ناامیدانه ب سوناده نگا میکنه و مشت هاشو سفت میکنه. یهو مهر گردنش شرو ب پخش شدن میکنه و اون با درد روی زانو می افته. *ناروتو!!!؟

سوناده با دیــدن اون صحنه سری مدل چاکراش ر عوض کرد.. اینــم بخشی از نقشه ش بود.. با شفا دادن پاهای اروچیمارو اعتمــاد اون ر جلب مي کرد و وقتــی حواسش نبود کار اروچیمارو رو براي هميشه تموم میکــرد. از طرفیم کابوتو متوجه نقشه شد و سری با چاکرا عصب هاي پای سوناده ر بریــد و خون شرو ب ریختن کرد. سوناده با دیدن خون یاد دن و ناواکی افتــاد و شرو کرد ب لرزیدن. €: سوناده فك نمیکردم اینجوری بخای از پشت بهــم خنجر بزنــی.. پیشنهاد مو رد کردی ولی کاری ك با جیرایا کردی برنده شدنـم تو این مبــارزه ر تضمین میکنح😂😂😈 ساسکه سری شارینگانش ر فعــال کرد: پس انگار بایـد ي دور دیگ بجنگیم، ها.. من از امتحانات چونین قوی تر شــدم...!

ناروتو میلرزید. یهو دوباره میتونست تصویر خودشو تو اینه ببینه (^ ناروتو ⊙ناروتو ویلن) ⊙: کیسسا.. چقــد دیگ میخای حوصله سر بر باشي؟!! پاشو ببینم بدردنخور.. چرا هیچیو قبــول نمی‌کنی هان؟! تو فرشته متولد نشــدی.. ي شیطانی ك ب دنبال خوشبختیه😂😂😂😂😈🤚 بیخیالش شو فقد بیخیالش شــو! پشت سر ناروتو ویلن کورامای دارک و ویلن ظاهر میشح...

عکس نتونستم پیـدا کنم پس خودتون تصور کنیــد 🙂🖐 مسابقه ي ادیت هم میذارم جایزه ش هم هرچی شما بگیــد 😄🤍