🐭من و تهیونگpt5🐯

بهت بگم اول باید بالا رو بخونی بعد میتونم داستانو بهت میگم آفرین خب بریم شروع کنیم

وقتی یونا اومد گفت= ا/تتتتتتتتتتت دوست پسر دار شدم بعد از مدت ها ۲۹ سالشه خیلی جذابه ا/ت=چی گفتی؟؟؟؟؟ وایستا ببینم داری راست میگی دیگه یونا= آره فردا ظهر منو به کافی شاپ دعوت کرده بهش گفتم عب نداره آجیم بیاد؟ گفت عب نداره میتونه بیاد ا/ت= ظهر؟ نمیشه صبح؟ یونا= چرا با کی میخوای بری بیرون هان ها نکنه تو هم ا/ت=نه باو با دوستم میخوام برم سینما البته ساعتشو مطمئن نیستم یونا= برو بهش بگو پس فردا برید سینما ها این هفته فیلاماشون تکراریه ا/ت= نمیشه پس فردا کنسرت داره اوپس چرا هی سوتی باید بدم یونا= کنسرت؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو با آیدل دوست شدی نمیگی؟؟؟؟؟ کیه زود باش بگووووو من وقتی از کنسرت بی تی اس رفتم خیلی دیر اومدی خونه نکنه با بی تی اس دوست شدی ا/ت= جیغ نزن آره با تهیونگ دوست شدم. یونا= جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ (میخوام با یونا آشناتون کنم ماشاللله اصلا به ا/ت شبیه نیست بخاطر اینکه یه رگتون ایرانیه دیگه یادم رفته مامانت یا بابات کدوم ایرانی بودن خودت بدون دیگه)

صبح فردا (یه توضیح بدم دیشب هماهنگ کردن به موقع برن سینما و کافی شاپ) زودی آماده شدم که برم کافی شاپ از تعریفات یونا به احتمال زیاد خوشگله وقتی رفتیم کافی شاپ گفتم= وای لامصب چه کافی شاپ خوشگل و باکلاسیه یونا= عه اونهاش ( عکس دوست پسرش بالا اسمشم این دو هووا تلفظش سخته درسته ببخشید ولی من کلا اسم کم میارم از کره ای😐) یونا= اوپاااا ا/ت تو ذهنش وای واقعا خوشگله ولی به پای وی نمیرسه چی گفتم؟؟؟ وی؟؟؟ اون منو به عنوان خواهرمیبنه نباید پامو از گلیم بیشتر بندازم (درست گفتم؟ 😐) این دو هووا =واو خوشگلتر از قبل شدی یونا یونا= تو این زبون نداشتی میخواستی چیکار کنی هان این دو هواا =ناراحت میشی عزیزم یونا=نه برای چی ناراحت شم میگم اوپا میشه دوکبوکی بدی بخورم این دو هووا =دهن باز کن بگو ااااا یونا=عامممم ا/ت= اه که چقدر بدم میاد از این چندش بازیا ایشش داشتم با این چندش بازیشون دیوونه میشدم که ته زنگ زد خداروشکر نجاتم دادی یونا من برم ته منتظرمه یونا=باشه باید امروز لباس هودی سفیدمو با شلوار لی بپوشم از لباسای رسمی زیاد خوشم نمیاد(متاسفانه عکس لباس ا/ت را نیابیدم خودتون تصور کنید)

رفتیم فیلم ترسناک ببینم اسم فیلم قطار به بوسان یا همون train to busan بود دوستام میگفتن ببینم ولی از تنبلیم نمیدیدم ته=مطمئنی نمیترسی از این نمیترسی بعد از بیمارستان میترسی ا/ت= من از سوسک میترسم و از بیمارستان هم نمترسم به کدوم زبون دیگه بگم نمیترسم فقط ته= اره تو گفتی منم باور کردم همین الان آبرومونو میبری با جیغات چند دقیقه بعد ته= جیغغغغغفغغغفغغغغفغغغغغ بدویید دیگه میخواید ما جون مرگ بشم جیغغغغغغغغ ا/ت= ساکتتتتتتتتت ته= پرید روش گازش گرفت جیغغغغغغغغغغغغغغغ ا/ت= گفتم ساکت عه (ا/ت جلو دهن وی میگیره جیغ نزنه)(نکته= وی در زندگی واقعی از زامبی نمیترسه ولی من برای کمدی کردن رمان اینکارو کردم) ا/ت= اینطوری نمیشه باید از این سینما بریم ابرومونو بردی وی= تو چطور نمیترسیدی خیلی وحشتناک بودن ا/ت= بخاطر اینکه یکی همین حالا گفت با جیغای من ابرومون میره ولی باید میگفت جیغ خودش ته= خب چمیدونستم انقدر ترسناکه ا/ت= باشه من میرم خونمون ته=کجا باید بریم شهر بازی فردا کنسرت دارم بعدشم تمرین یه امروز مرخصم نمیخوام حال کنم از امروز؟ ا/ت= شهر بازی؟؟؟؟ قبوله بریمممممممم ته=وای کاشکی نمیگفتم

رفتیم شهر بازی ولی وقتی باید از ارتفاع میپریدیم وی نمیومد ته=خواهش میکنم منو بیارید پایین ا/ت =عه بپر نیم ساعته مردم علافن بپر دیگه ته=کمک من میخوام برم. خونه واییی الان میوفتم ا/ت= تو مثلا مردی ته= حاضرم تو اتاق پر از سوسک برم اینجا نیامممممم رئیس شهر بازی = اقا بیارینش پایین این نمیپره ته=الهی خدا خیرت بده ته=ا/ت من دیگه خسته شدم بریم خونمون ا/ت= نچ نمیشه باید بریم بستنی و پشمک بخوریمممم ته= وای نه چند دقیقه بعد تو بستنی فروشی راستی پشمک تو راه میخوان بخورن ته= چه مدل بستنی میخوری ا/ت = ته میگم بیا بستنی هم تو راه بخوریم پشمک وللش ته= وای باشه وقتی تو ماشین بودیم winter bear گزاشت بعدش که تموم شد ته گفت=میخواستم بگم ا/ت مرسی که امروز با من بودی به همچین روزی. نیاز مند بودم تو بهترین اجی یا بهترین دوست ا/ت= چاکریمممم😎 ته= میگم ا/ت میشه امشب بیای خونه مامان و بابا و من؟ ا/ت = چیییییی از جیغ ا/ت تهیونگ وایستاد

ته=اخه نه اینکه فیلم ترسناک دیدم خوابم نمیبره خواهشا بیا ا/ت= نمیشه امروز باید پیش یونا بمونم از ظهر تا الان یعنی شب پیشش نبودم ا/ت=بزار برای بعد باشه؟ ته=وایستا میشه این بلیط و بگیری فردا بیای کنسرت اخه میخوام winter besr اجرا کنم بدون تو. نمیتونم خودتم گفتی اهنگ. مورد علاقته میشه بیای ا/ت= باشه میام بای خدافظ وقتی اومدی خونه یونا مثل جن حاضر شد و گفت= عام میخوام بهت یه چیز بگم به مامان و بابا گفتم راستش بخوای من از خیلی وقت پیش با این دو هووا اشنا شدم و اونم همین امروز تو کافی شاپ از زبان راوی یونا دستشو به ا/ت نشون داد تو دستش انگشتر بود از زبون ا/ت چیییی؟؟؟ پیشنهاد ازدواج داده؟؟