
صلم گایز اینم پارت دوم😁
آنچه گذشت : خب تو پارت قبلی ارکا میخواست بره پیش سوفی و سوفی هم تو شک افتاده بود که اون سایه نامعلومی که نیمه شب میاد پیشش کیه واسه همین یه نقشه کشید و ارکا بدبخت هم صاف افتاد تو تله....
چشامو اروم باز کردم و به دور و برم نگاهی انداختم.خب حالا چند تا گزینه پیش میاد ۱=اینجا کجاست ( هوممم سوال خوبیه :) ) ۲=من کجام (اینه مون گزینه اولیه خو ~_~ ) ۳=ایا ر*ی*د*م؟ ( ن پ گلای تو باغچه رو ابیاری نمودی :/ ) ۴=دیگه چ خبر ( =/ ) خب قطعا این اتاق توت فرنگیه چون همه وسایلاش همونن.منم ک خب ب احتمال زیاد طبق معمول ر*ی*د*م و تو اتاق توت فرنگی کوچولو گیر افتادم. ( هوم چ زیبا =))) ) سعی کردم ب ذهن افرد تو اتاق نفود کنم چون من روم ب دیوار بود و پشتم بهشون.فقط سیگنال ی نفرو گرفتم ک داشت با خودش میگفت.....
_یا استوقودوس یا حضرت شفتالو و سایر امام زاده ها این دیگه چ میمونیه گیر من افتاده.میخواست منو بخوره واییی ننه ( =/ ) کرمم گرفته بود بدجور واسه همین صدامو حالت تهدیدی کردم و گفتم _اومم توت فرنگی کوچولو میدونی ...من خیلی گرسنمه و به نظرم تو شام خوبی میای. در یک لحظه با قدرتی ک داشتم روسریای توت فرنگی کوچولو ک ب عنوان طناب بسته شده بود و پاره کردم و جهش زدم سمتش (مرحبا سوفی یک نقشه ای کشیدی ک حتی انیشتین هم فرضیشو نساخته بود.اخه روسری؟؟؟اونم واسه بستن قربانی؟این دیگه نوبرشه:| ) حالا توت فرنگی کوچولو هرچی دم دستش بود پرت میکرد سمتم و منم جاخالی میدادم.اخرین چیزی ک پرت کرد لباس زیرش بود(اهم اهم مال دخترا بله بله همون منظورمه😁) یه چند ثانیه گذشت تا ویندوزش بالا اومد.حالا عین افتاب پرست رنگ عوض میکرد و سرخ و سفید و ابی و بنفش... _عمو جون ب افتاب پرست گفتی برو داداچ من جات هستم ( =| ) _ ت تو کی هستی؟
از زبون سوفی: خوابیده بودم تا حس کردم دوباره اون سایه اومد.انگاری سرشو برگردوند تا چیزی برداره منم از ترس اینکه میخواد بدزدتم مردنه چوبیمو ک زیر بالشت بود در اوردم و زارت کوبیدم فرق سرش. سریع پاشدم و شروع ب بستنش شدم.هی استرس داشتم نکنه بیدار شه نکنه .... با هرچیزی دم دستم اومد بستمشو و رفتم عقب عقبی.محو صورت قشنگش شدم....
فیس خوش فرمی داشت و کیوت بود.با اینکه چشاش بسته بود اما خب خوشگل بود . بینی قلمی و لبای قلوه ای واییی لباشووووو (چشا درویش بیتربیت:| ) (ادامه داستانم دیکه خب از زبان ارکا گغتم دیگه حوصله ندارم دوباره از اولشو از زبون این بگم😐😹🔪)
از زبون ارکا : _امم حالا اینارو ولش کن میتونم اسمتو سنتو بپرسم؟ _ا اره اره شوکت خانومم ۲٠ سالمه _دروغ نگو اسمت شوکت نیست من میتونم دروغو تشخیص بدم _ت تو چی هستی؟ _اول تو اسمتو بگو تا منم بگم چی هستم ( به به ای جونووم از اینجا ب بعد یکم اوج میگیره و هیجانش شروع میشه :) ) _ خ...خب اسمم سوفیه _هوممم ک اینطور . خب منم ارکام و ۲۰۰۰ ساله شدم و ی ومپایرم (خون اشام) _جیییییغ چیییییی؟همونایی ک خون ادمارو میخورن و بهشون رحم نمیکنن؟ (هق خرشانس خرتوله منم میخوام ببینمشون :[ ) ریزریز خندیدم و گفتم _اره از هموناش.ولی خب یکم مهربون و شیطون تر😝 _خب برای چی این چند شب میومدی بچه مردمو دید میزدی؟ _چی ها ن کی گفته من تورو هرشب میدیدم و تت صبح مینشستم کنارت؟ _اسکل خودت لو دادی من ک حرفمو کامل نگفتم :/ (اقامون جنتلمنه جنتلمنههههه =/ ) _..... _خب اینارو بیخیخی بگو کارت چیه؟ _خب تو باید با هم بیای _ کجا؟ _ب سرزمینمون _اما انسانا نمیتونن برن _کی گفته تو اسان نیستی تو هم ی خون اشامی _چییییییییییییییی؟ خب تمومیدش :)) بای تا های^_^
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
t.6.8
موزیک گوش میکنم!
| 8 ساعت پیش
م دوپارت گذاشتم دیشب هنو تو صف بررسیه اعصاب خدمم له شد از دست ناظرا:/
خو ی ناظر گلی بیاد منتظرشون کنه دیگههههه
عارع اعصاب ادمو خورد میکنن 😐😐مرس کع دوپرت گذاشتی تشششکککرررررر❤️❤️❤️🙂
به نظرم دوپارت دیه هم بنویسم ب دفعه بشه ۶ پارت حالا هروقت منتشر شد خرذوق شین😹
😂😂😂😂😂
خو اقاااا برین ناظر پیدا کنین پیر شدم نوه هام بدنیا اومدن هنوز منتشر نشدن=|
خیلی عالی بود پارت بعد ❤🙏🙏🙏
موگوم پرت بعدیو کی موزاری مح داروم میکیروم هاااا😐😐😐
م دوپارت گذاشتم دیشب هنو تو صف بررسیه اعصاب خدمم له شد از دست ناظرا:/
خو ی ناظر گلی بیاد منتظرشون کنه دیگههههه
عالی بود پارت بعدی لطفا
دیشب نوشتم هنوز تو صف بررسیه:|
سلوم پارت سه کی میاد
من داستان خون اشامی دوست
کلا خون اشامو گرگینه دوس
اینو تموم کردی راجب گرگینه هم بنویس بی زحمت
تنکس بیب
والا عرضم ب درز مبارکتون ک هر پارتو من ینویسم ولی خو ی روز طول میکشه تو صف بررسی باشع و منتشر شه اگه ناظر های گل گلاب زودتر منتشر کنن خب منم زود ب زود پارت میدم دیه:)
و راجب ب اون داستان گرگینه هم ک بگم ش حتما مینویسم اگه حمایت شم؛) ♡