جوک در حد انفجار 9

‏پلیس راه جلومو گرفت گفت چه خبرته اینقد تنـد مـیری؟ گفتم بار دارم گفت من کـه باری نمـیبینم گفتم کوله بار خسـتگی و درمـانـدگی ام را اگر مـیـدیـدی کـه فرمـان ایسـت نمـیـدادی برگه جریمه رو داد گفت بذار تو کوله بارت گمش نکـنی😂

‏خاطره گفتن اینجوریه کـه برای رفیقت تعریف مـیکـنی با مـاشین تصادف کـردی و دسـتت شکسـته اونم برای اینکـه کم نیاره مـیگه پاش زیر چرخ کامـیون رفته و پلاتین گذاشتن یهو بـه خودتون مـیاین مـیبینین هفته پیش تیکـه تیکـه شدین خبر نـداشتین

‏وقتى یه زن بـهت میگه برو هرکارى میخواى بکنى بکن، اون کارى که میخواى بکنى رو نکن بى حرکت بمون، پلک هـم نزن، حتى نفس هـم نکش .. فقط خودتو بـه بزن مُردن

منم از این پاک کنا داشتم

منم جدیدا اینجوری شدم😂

حقیقت محض

سوار یه تاکسی شدم به مقصد که رسیدم گفتم: آقا من کنار اون وانت آبیه پیاده میشیم. یهو وانته حرکت کرد😐 الان دارم به سمت سیستان میرم😂

به دوستم میگم چرا وقتی سرت خشکه شامپو میزنی؟ میگه: اگه سواد داشته باشی میفهمی نوشته برا موهای خشک😑

شماهم وقتی میرید دکتر نفر قبلیتون 7 ساعت توی مطب دکتره اما وقتی نوبت شما میشه تو 7 ثانیه معاینه میشید؟😂

امیدوارم خوشتون اومده باشه