10 اسلاید صحیح/غلط توسط: فاطمه انتشار: 3 سال پیش 4 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام امید وارم خوشتون بیاد
دکتر آمد و همه چیز گفت که من مریضم
.. .. دیوید فهمید من مریضم ... فهمیدی من مریضم ولی دیگه الان برو پیشرفت البته برای تو که فرقی نداره که من بمیرم یا زنده بمونم ... اروزته من نباشم ...مهمه چرا من باید آروزی مرگ کسی که دوستش دارم بکنم کتش برداشت رفت هی فلیز آمد کاترین بعدا حرف میزنیم سرم کندم رفتم دنبالش دیدم تکیه داده به سوتون ... از کجا بدونم راست می گی ..دیگه نمی دونم راست چیه دروغ چیه خسته شدم ...بارون گرفت بیا زیر سایه ولم کن سرما میخوری مگه مهمه ....اره خیس آب شده بودم....بیا .....نمیام ....می خوام بمیرم خسته شدم از این دنیای کوفتی که برام درست شده .....کتش انداخت دورم ....بیا بردمش داخل فیلز آمد تو چرا خیس شدی ...توضیح دادند سخته
فیلز ...دیوید بازم دعوا کردین نه بین کاترین مریضه حداقل الان کمکش کن من میدونم تو اون دوست داری بین بعدا حرف بزنیم الان اصلا شرایطتش نیست باشه ولی ازش فرار نکن ... دیوید رفتم پیش کاترین رفتم تو اتاق کاترین پتو کشید رو سرش ....میدونم بیداری .... چیکارم داری
من حقیقت گفتم بین اگه می خوای میرم اگه نه که دست گرفت نه نرو ...از زیر پتو آمدم بیرون و می خوای با من ...اره دیونه ...مثل خودت حلا می خوای چیکار کنی میدونی اگه خانواده بفهمن خب نقشه من تو خیلی ساده برای رونق شرکت صلح می کنیم و وانمود می کنیم کاریه و کسی شک نمی کنه آها
رفتیم خونه کاترین ... خونه قشنگی داره اره قشنگه ....میتونم ازت یه خواهش کنم ....چی ....بببرم یه جا ...باشه ...میشه الان بریم ..اره رفتیم روی یه پرتگاه اینجا .. هروقت باهات دعوام میشد مییومدم اینجا
ناراحت که بودم ....یه دلیل داشتم که هرشب بیام. اینجا ...دعوا با تو دلیل بود که بیا اینجا ... بدجنس ...چرا میخندی ...کاترین من تسلیم ....یه کار دیگه برام انجام میدی ....مثلاً ....بغلم کن ..این شد حرف حساب ...الان دیگه نمی خوام بمیرم قبلا هیچ دلیلی نداشتم اما الان دارم اون تویی ...نمزارمت بمیری
بعد اعتماد دارم .....حلا سوالی که من ازت دارم .....منو دوست داری ....اگه نداشتم اینجا بودم ....نه فقط دو کلمه اس نه دوست ندارم ......عاشقتم .....ترسیدی بگم نه ....بخاطر تو افتادم رو تخت بیمارستان ....خوب پس از همین اول اذیتت کردم ....خیلی پرویی
سردت نیست نه ....میدونستی خیلی لجبازی کاترین .... وایساده بودی زیر بارون حاضر نبودی بیا زیر سایه ....مثل خودتم ....کاش می شد یه مدت از اینجا بریم دلم برای ایتالیا تنگ شده ....میرم اونجا راست می گی ...مگه تا حالا دوروغ گفتم ...از ظهر تا الان نه ...
رفتیم خونه ...ممنون خیلی خوش گذشت .... بیشنین قهوه یا چایی ...قهوه خب مثل خودمی ....قهوه آوردم نشستم رو مبل خب ...این طور که معلومه زیاد سوال داری اره ....سنتو میدونم قدتت می دونم ورنتم میدونم میدونم به چی علاقه داری تولدت کیه و چقدر منو دوست داری کل زندگیم که کف دسته ....تیر اندازی می کنی ...حلا نوبت منه ...
سنت قدت وزنت تولدت به وی علاقه داری و میدونم منو دوست داری و کدوم کافه میری چه غذایی دوست داری و عاشق موتوری خب مساوی
... کاترین دیدم خوابه ..گذاشتمش تو تخت دیدم دفتر خاطراتش رو میزه کنجکاو شدم بازش کردم و کامل خوندمش اینطوری من فکر کاترین همیشه تو بهترین شرایط بوده نبوده از تاریکی می ترسیده و زندانی شدن و یه کابوس که همیشه می بینه وقتی خوندنم تمام شد توی شوک بودم اصلا فکر نمی کردم اونم بترسه یا کابوس بیینه کابوس مرگ مادرش تو تصادف
بعد یه نیم ساعت صدای گریه آمد رفتم تو اتاق دیدم کاترین داره گریه می کنه کاترین پاشو دیدم داد زد گفت تصادف نه نرو نمیر دشت گریه می کرد بغلش کردم بین یه خواب بود خلاص نمی شم اون بغلش کردم همش می گفت از پیشم نرو نه نمیرم تو بغلم خوابش برد
بغلش کردم ......
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
فاطمه جون داستانت فوق العاده قشنگه 🥺🧡
لایک کامنت بزارید