پارت سوم معلم ترسناک من🥲💔

ریانا:دیدی بیچاره خودشو خیس کرده بود رزی:آره خیلی ترسناک بود آخه نگاهش ریانا:آره رزی~میخواستیم بریم دست هامونو بشوریم با ریانا که یهو چشممون به

بشوریم با ریانا که یهو چشممون به دست پاره شده همون دانش آموز که خودشو خیس کرده بود افتاد بعد چشممون به سر زخمیش افتاد با ترس زیادی به سمتش رفتم ریانا رفت

و مدیر مدرسه رو صدا کرد زنگ به مادر پدرش زدن و به بیمارستان بردنش زنگ که خورد رفتیم تو کلاس بشینیم که یهو دیدم در کشوی میز معلم بازه چاقویی خونی دیدم و ریانا صدا زدم

ریانا:آممم من امروز با خودم دوربین آوردم میتونیم عکس بگیریم و نشون بدیم با مدیررزی:مگه نمیدونی نباید دوربین بیاری چرا آوردی رزی:مگه نمیدونی نباید دوربین بیاری چرا آوردی

خوش بگذره همه هرچی دلشون خواسته به جز چاقو و چیزای خطرناک آوردن رزی:اها یادم نبود رزی~عکس هارو گرفتیم و سریع به

خوب کم بود بخاطر اینکه کار داشتم نتونستم زیاد بنویسم ولی امشب مینویسم و فردا یا دوروز دیکه میزارم لایک کنید تا بزارم پارت ۴ رو مرسیی