سلاممم من اومدم با پارت ۳. حتما کامنت بزارین و لایک کنید.با تشکر و هم کاری :jang yoon
ساها
بیدار شدم لباسامو پوشیدم. ساعت ۸ با راننده شخصیم رفتم دانشگاه. معلم هنوز نیومده بود سریع رفتمو نشستم. سوزی روی صندلی کناریم بود بعد از سلامو یه صحبت کوتاه معلم وارد کلاس شد.
نیم ساعت گذشت. احساس کردم سرم داره گیج میره. حالم خوب نبود. یهو حالم بد شد. از کلاس دویدم بیرون داشتم میرفتم سمت دستشویی که یهو خوردم به یونجون. با دوستش داشتن میدویدن سمت کلاسشون انگار دیرشون شده بود. چون حالم بد بود سریع دویدمو رفتم تو دستشویی انگار یونجونم دنبالم میومد.
یونجون
سریع دنبالش رفتم اول الکس دستمو گرفته گفت کجا میریییی؟ (الکس دوستشه)
دست خودم نبود یهو عصبی شدمو سرش داد زدم:
_نمیبی حالش بده؟ دارم میرم ببینم چی شده
_باااشه چرا داد میزنی.
دویدمو خودمو بهش رسوندم الکسم باهام اومد. وقتی بهش رسیدم با دستاش به روشویی تکیه داده بود انگار بالا آورده بود. دستمو رو شونش گذاشتم.
_حالت خوبه؟
_....
_ساها... تو خوبییی؟
_خو...خوبم(سرفه میکرد)
بعد از چند ثانیه حالش که بهتر شد گفت
_من حالم خوبه فقط یکم سرم گیج رفت(با یه لحن خشک گفت)
_باشه مواظب خودت باش
و رفتم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)