عشق ابدی ( پارت ویژه ) پارت ۴

از زبان مرینت : سلام ادرین از زبان ادرین :سلام مرینت چیزی شده چرا انقدر ناراحتی ؟از زبان مرینت : نه چیزی نشده بیا بریم بستنی بخوریم تا ماجرا رو برات تعریف کنم از زبان ادرین : باشه از زبان راوی: مرینت و ادرین داشتن بستنی میخوردن که جک از راه رسید از زبان جک : مرینت چرا ناراحت شدی من که چیزی نگفتم بهت از زبان مرینت :جک میدونم خواهر و برادریم اما من نمیخوام با تو وقت بگذرونم از زبان راوی : در همون لحظه ادرین میاد میبینه مرینت داره با یه پسر صحبت میکنه اون عصبانی میشه و جک رو به قسط کشت میزنه و هلش میده توی خیابون وقتی جک میخواد بلند بشه یک ماشین به جک برخورد میکنه

از زبان مرینت : ادرین چی کار کردی اون برادره ناتنی منه تز زبان ادرین : نه نه نه مرینت الان باید اینو بگی از زبان جک : ممرررییننت ممننن یککککک ددددوووونننهه خخخخووونننههه تتوییی ننییووییووررک یه دونههههه خونه داررم اگر مردم خخوونه ببررایی تتو از زبان مرینت : ادرین زنگ بزن آمبولانس از زبان ادرین : الو سلام اونجا اورژانسه .......... لطفا یه امبولانس برای خیابان ........ بفرستید مرسی

در بیمارستان____ از زبان مرینت : ادرین این چه کاریه کردی میدونی اگه جک بمیره جی میشه از زبان ادرین : ببخشید بانوی من ولی من نمیخواستم اینطوری بشه از زبان مرینت : میدونم ادرین حالا دعا کن چیزیش نشه

از زبان دکتر جک : همراه اقای دوپن چنگ کیه از زبان مرینت و ادرین : ما از زبان دکتر :میتونید جک رو ببینید از زبان مرینت : مرسی اقای دکتر __ در اتاق جک __ از زبان جک : مرینت اون پسره کیه که منو هول داد از زبان مرینت : اون ادرینه ع.ش.ق منه از زبان جک : من از ادرین باید تشکر کنم از زبان مرینت : چرا مگه چه چیزی شده از زبان جک : من ع.ا.ش.ق یه پرستار به نام جودی شدم از زبان مرینت : جاننننن تو همین یک ساعت عاشق شدی ?از زبان جک : اره خواهر کوچولو از زبان مرینت : به من نگو کوچولو ?از زبان جک باشه باشه فقط اینم میدونم که جودی فامیلش اگراست است از زبان مرینت :چی اگراست که فامیل ادرینه یعنی جودی و ادرین با هم فامیلن از زبان جک :فکر کنم

از زبان جک :مرینت ، ادرین بیاید میخوام یه چیزی بهتون بگم از زبان مرینت :چی شده از زبان جک :من از طرف هاک ماث اوندم و پسر خاله ی ادرین هستم پس حالا که اینهارو بهتون گفتم کمکم کنید به عشقم جودی اگرست برسم از زبان ادرین : حتما

تز زبان راوی : ادرین تمام متجرا رو برای جودی تعریف میکنه و جودی میره توی اتاق جک از زبان جودی : اقای جک من هم چطوری بگم من هم عاشق شما هستم ?از زبان جک :واقعا من خیلی بیشتر از شما عاشقتون هستم و ازتون میخوام فردا شب با هم بریم به بستنی اندره از زبا جودی حتما

یک روز قبل :از زبان هاکماث :سلام جک من از تو میخوام که ادرین رو تعقیب کنی و ببینی به کجا ها میره از زبان جک باشه هاکماث

خب خب خب این پارت ویژه هم به پایان رسید بچه ها ترو خدا نظر بدید من همین الان ۲ ساعته دارم این پارت رو مینویسم به خدا خسته شدم بزرگترین حمایت ما شمایید با نظرات گرمتون

تستچی جان عزیز ترو خدا قبول کن انگشتم درد گرفته ??

روز یا شبتون خوش خدانگهدار