
................

شیومین : مطمئنم منو انتخاب می کنی مگه نه ؟ (حالا تو ذهنش داره طعم غذاهات رو می چشه 😹)

کریس : انتخاب با توئه ولی اگه منو انتخاب نکنی به ضررته دیگه تو خواب مرد به ابن خوش تیپی گیرت میاد. تو : تموم شد ؟ کریس : چی ؟ تو : تعریفات رو می گم تموم شد ؟ کریس : 😑

لوهان : من انقدر مردم ازت انقدر مراقبت می کنم منو انتخاب کن. حالا خم میشه می خواد دستت رو ببوسه که پاش پیچ می خوره 😹😹 تو : فک کنم من باید ازت مراقبت کنم

سوهو : من همه چیزمو به پات می ریزم بیا مال من شو دیگه اونا به هیچ دردی نمی خورن به جان تو 😹 تو : فعلا قصد ازدواج ندارم 😹

تائو : اگه عاشق باشی دوریام شیرینه لحظه هامون رنگه شادی رو می بینه واسه رویای من بهترین تعبیری.... تو : شادمهر این وسط چی می خواد. تائو : چرا همش منو ضایع می کنی دقیقا ؟ تو : 😜

دی.او : خب اینو بگم که انتخاب با توئه ولی اگه..... تو : اگه تو.رو انتخاب کنم باید غذا بپزی ظرفا رو بشوری جارو بزنی گردگیری کنی اشغالا رو بزاری دمه در ضمن من آشپزی بلد نمی باشم خیلی با افتخار گفتم بدونی 😀😎 دی.او : 😲😦

بکهیون : من خیلی شرط و شروط دارم باید قبول کنی عزیزم. تو : مثل اینکه تو از من خوشت اومده ها من باید یه سری شرط و شروط بزارم 😎 بکهیون : آقا شکر خوردم من زن من نوموخوام

چانیول : این داره نقشه می کشه اگه قبول نکردی شب بیاد بدزدتت.😂😂

لی : بر دارین برا خودتون من کنار می کشم فقط یه چیزی ببینم اذیتش کنید من می دونم با شما. تو : بیشور 😹😹

کای : نازی نازی بیا من انتخاب کن من بلدم برقصم بیا دیگه. تو : باید فکرامو بکنم 😹

سهون : خودت می دونی که اگه منو انتخاب نکنی چه اتفاقی میوفته مگه نه ؟ تو : ههه این از الان داره تهدید می کنه بیشین بینیم باوا مل خودمون ذغال فروشیم تو اومدی ما رو سیاه بکنی جوجه. سهون : خودم رامت می کنم. تو : خواهیم دید😎

چن : خب خواهر جونم کدومو پسندیدی بگم بیاد خواستگاری ؟؟ 😹😹😹
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اگه من باشم چون چان لاورم پس چانیولو برمیدارم😂✨
دی او ♡
بکهیون•-•
من لوهان یا چانیول رو انتخاب میکنم 😂
چان یا بک باید یک ذره روش تمرکز کنم
آجی یه توضیح درباره ی داستانی که میخوای بنویسی بده🙂 چون ازم پرسیده بودی که توش نقش دارم برا همین می خوام بدونم😊
در مورد جندتا دختره که با هم دوستن همراه خانواده اشون اومدن مسافرت شمال یعنی پدر و مادراشون هم با هم دوستن بعد چون تعدادشون زیاده دو سه تا ویلا اجاره می کنن.
بعد یه روز دخترا با هم می خوان برن گردش پشت یکی از ویلا ها یه باغی بود می رن اونجا بعد یه اتفاقاتی میوفته که تو داستان معلوم میشه.
کای یا سهون باید فکرامو کنم😂
راستی عاشق این عکس بکهیونم تا فن ساین اکسو سی بی اکسه اینطور با عشق به یه اکسوال خیره شده هااا😢😇💖💖
😊💖🍭😘