25 اسلاید صحیح/غلط توسط: ★lina €±· انتشار: 3 سال پیش 415 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام کیوتا انتظار به پایان رسید پارت دوم در خدمتتون
خب الان دارم طولانی ترین پارت ممکن رو مینویسم
از زبان هری : اون دختر که اسمش کلی بود و الان یه گربه بود رو بلند و بغل کردم و با هاگرید رفتیم وسایل بگیریم وارد یه کافه ی عجیب شدیم همه اونجا منو میشناختن با همشون آشنا شدم میون اون همه ادم در کافه یکی از استادای هاگوارتز به اسم پروفسور کوییرل هم بود اون لکنت زبان داشت و نمیذاشت کسی بهش دست بزنه خلاصه از یه دیوار تو حیاط پشتی وارد یه کوچه پر از جادو و جادوگر شدیم هاگرید دوباره کلی رو به انسان تبدیل کرد
ادامه از زبان هری : کلی داد زد و گفت : نگاه کن تروخدا هنوز لباس خواب تنمه... هاگرید : میریم بانک و از اونجا پول میگیریم و تو میتونی لباس بخری
از زبان دراکو : با لاریسا و مامان و بابا رفتیم به کوچه ی دیاگون اول رفتیم چوبدستی گرفتیم بعد رفتیم ردا و کتاب ها و بعد وسایلی مثل پاتیل و بطری معجون سازی گرفتیم... لاریسا : امم میگم میشه من برم یه چندتا چیز برای خودم بگیرم... مامان و بابا : باشه عزیزم ولی زود برگرد... لاریسا : دراکو تو هم میای... دراکو : نه نمیام... لاریسا : باشه فعلا
از زبان جین : بلاخره موفق شدم هوراا یه نامه از هاگوارتز اومد و جونگی نفهمید چون مامان بابا برای ۴ ساعت تنبیهش کردن که تو اتاق بمونه منم یه نسخه از روی نامه نوشتم که یدونه داشته باشم قرار بود بریم کوچه ی دیاگون پس مامان بابا اون پرستار بچه ی عجیب غریب رو برای چند ساعت پیش جونگی گذاشتن و من و مامان بابا رفتیم به پاتیل درزدار و از اونجا به کوچه ی دیاگون رفتیم
از زبان کلی : یه دست لباس بنفش خوشگل گرفتم و بعد چوبدستی و بقیه ی وسایل رو گرفتیم من یه جغد طوسی و هری یه جغد سفید خرید من و هری تقریبا باهم دوست شدیم من و هری از هاگرید خواهش کردیم که بریم به چندتا مغازه ی تفریحی و اون اجازه داد اول از هاگرید خوشم نمیومد ولی الان از نظرم مرد نازنینی هست
از زبان لاریسا : تو یه مغازه که برتی بات فیزی ویزی و چیزهای دیگه میفروخت رفتم تو اونجا با یه دختر به اسم کلی و یه پسر به اسم هری که هری پاتر معروف بود آشنا شدم بعدش یه دختر به اسم جین وارد مغازه شد و با اون هم دوست شدیم
از زبان جین: از دوستای جدیدم خداحافظی کردم ساعت ۹:۱۶ بود و ساعت ۱۱ قطار هاگوارتز حرکت میکرد
از زبان لاریسا : رفتیم به ایستگاه قطار وارد سکوی نه و سه چهارم شدیم و من و دراکو از نارسیسا و لوسیوس خداحافظی کردیم کاش مامان بابام هم اینجا بودن 🥺 با دراکو سوار قطار شدیم دراکو رفت پیش دوستای ا.ح.م.ق.ش منم دوست نداشتم پیش اون دوتا گوریل و اون دختر ی مو قارچی بشینم پس تو گوش دراکو گفتم : دراکو من میخوام برم یه جای دیگه بشینم... دراکو : باشه برو... رفتم از کوپه بیرون دنبال یه کوپه خالی گشتم توی راهرو جین رو دیدم رفتم سمتش... لاریسا : جین... جین : لاریسا ببینم تو هم دنبال کوپه خالی میگردی ... لاریسا : اره... جین : متاسفانه هیچ کوپه خالی ای نیست یعنی باید تو راهرو بمونیم... یاد یه چیزی افتادم تو کوپه ای که دراکو نشسته بود دوتا جای خالی بود هرچی باشه بهتر از این بود که تو راهرو بشینیم .. لاریسا : دنبالم بیا ... دست جین رو گرفتم و دوییدیم سمت کوپه ای که دراکو بود رسیدیم به کوپه
ادامه از زبان لاریسا : در کوپه رو باز کردم... لاریسا : دراکو جای دیگه ای نبود منو دوستم هم میخوایم اینجا بشینیم... دراکو : برای تو مشکلی نیست... دراکو مکث کرد و به جین نگاه کرد و گفت : اسمت چیه از کدوم خانواده ای رده خونیت چیه؟ ... جین : من جینم از خانواده ی هو هستم و اصی.... دراکو : خانواده ی هو، چطور میتونی با خائن به اصل و نسب ها دوست بشی . .. لاریسا : دراکوووو... دراکو : چیه راست میگم اونا مایه ی ننگ تمام جادوگرا هستن... احساس کردم جین ناراحت شد ... لاریسا : دراکو بس کن... جین با عصبانیت : تو خیلی پسر بی ادبی هستی... جین رفت
از زبان جین : اون پسره ی ع. و. ض. ی ( ناظر مدیونی تائید نکنی تروخدا تائید کن میدونی نوشتن ۲۵ اسلاید چقدر سخته 🥺 ) چطور جرئت کرده به خانواده ی من بگه مایه ی ننگ جادوگرا سریع از اون کوپه دور شدم لاریسا هم دنبالم اومد... لاریسا : صبر کن جین... لاریسا دستمو گرفت... جین : به اون دوستت بگو خیلی آدم ع. و. ض. ی ای هست... لاریسا : میدونم دراکو خیلی خودخواهه ولی نباید خودت رو ناراحت کنی
ادامه از زبان جین : لاریسا راست میگفت من نباید خودم رو بخاطر اون پسره ی.... ( میترسم ناظر تائید نکنه) ناراحت کنم... جین : باشه ناراحت نیستم تو برو تو همون کوپه بشین من همینجا تو راهرو میشینم... لاریسا : عمرا... بعد لاریسا جوری که انگار یچیزی یادش اومده گفت : هری و کلی رو یادته... جین : معلومه که یادمه... لاریسا : بیا بریم دنبالشون بگردیم شاید کوپشون خالی باشه... جین : باشه
از زبان کلی : من و هری و پسری به اسم رون که دوستمون بود در کوپه نشسته بودیم مه یهو در باز شد و یه دختر با موهای فرفری قهوه ای اومد داخل و ازمون پرسید که یه وزغ ندیدیم بعد به اجرای نادرست ورد رون گیر داد و بعد فهمید هری همون هری پاتره و خودش رو معرفی کرد ما هم خودمون رو معرفی کردیم ولی نفهمیدم چرا انقدر هری معروفه البته هاگرید چیزایی راجب ولدرمورت گفته بود ولی نمیدونم چرا به ولدرمورت خس خوبی داشتم اسمش که میومد احساس قدرت میکردم
ادامه از زبان کلی : لاریسا و جین اومدن تو کوپمون و پیشمون نشستن خیلی خوشحال شدم چون گذروندن با دوتا پسر و یه دختر خرخون سخته البته هرماینی خیلی خوبه
از زبان لاریسا : بلاخره رسیدیم هاگوارتز از قطار پیاده شدیم من رفتم پیش دراکو چون لوسیوس و نارسیسا تاکید کرده بودن که منو دراکو حتما پیش هم باشیم از دریاچه با قایقا رد شدیم و وارد قلعه شدیم و از پلکان ها بالا رفتیم زنی که پروفسور مک گونگال نام داشت خودش و معرفی کرد و راجب گروه ها گفت
ادامه از زبان لاریسا : پروفسور رفت تا مقدمات مراسم گروهبندی رو آماده کنه تو این مدت دراکو رفت به هری پیشنهاد دوستی و به تیکه انداخت ( همون ماجرای تو فیلم) پروفسور اومد و به دراکو گفت بره سر جاش دراکو اومد همونجایی که وایستاده بود یعنی کنار من... لاریسا : کارت اصلا قشنگ نبود... دراکو بهم چشم غره رفت نمیدونم چرا باهام زیادی سرده بچه بودیم بزور از هم جدا میشدیم
از زبان کلی : پروفسور مک گونگال اومد و ما رو به سرسرا راهنمایی کرد رفتیم و گروهبندی شدیم هری و هرماینی و رون افتادن تو گریفیندور من تو اسلیترین افتادم لاریسا هم تو اسلیترین افتاد ولی جین تو گریفندور افتاد اون دوست لاریسا دراکو هم تو اسلیترین افتاد بقیه ی بچه ها هم گروهبندی شدن بعد پروفسور دامبلدور سخنرانی کرد و غذاها روی میز ظاهر شدن و بعد اینکه غذا ها رو خوردیم رفتیم به خوابگاه
این چوبدستی جینه از موی تک شاخ و چوب درخت گیلاس انعطاف پذیر و مناسب برای دوئل
این چوبدستی کلیه از پر ققنوس و چوب درخت افرا انعطاف پذیر و زیبا
این چوبدستی لاریساعه از پر طاووس و چوب درخت جنگلی نرم و خوش دست
این گربه ی لاریساعه
این جغد کلیه
این گربه ی جینه
خب این پارت خیلی طولانی بود دستم چولاغ شد ಥ‿ಥ بکوب اون لایکو و کامنتم بزار وگرنه بخاطر دستم ازت انتقام میگیرم ಥ‿ಥ
باید ۱۵ تا کامنت و ۱۰ لایک با ۲۵ تا بازدید بخوره این تست
25 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
قربونت برم تو خوب باش
✨✨✨💓💓
سلام آجی جونم
خوبی ؟
سلام آجی 💓
مرسی تو خوبی گلم؟
بی نظیر بود آبجی جون خودمممم
مرسیی
وااااییی اجی عالی بود🥺
خیلی خوب❤️
مرسی آجی 💕💕💕
عالیییییی من رمان مینویسم ولی هنوز منتشر نشدههه
ممنون
من یک مسابقه ادیت گذاشتم اگر دوست داشتید شرکت کنین
حتما