هلو یوروبون :) حالتون چطوره ؟ اینم پارت جدید امیدوارم بدوستین
با صحنه ای که رو به روم دیدم ، کاملا شوکه شده بودم . روبه روی یکی از دیوارای ساختمون بودم که کاملا از شیشه ساخته شده بود و داخلش پرده ها کنار زده شده بودن .... توی خونه تقریبا معلوم بود ، در حالی که داشتم می دویدم چشمم افتاد تو خونه . یه کم اون ور تر حالت نشیمن بود و چند تا مبل بودن ..... جلوی اونا .... جلوی اونا جیمین افتاده بود روی زمین کنار شومینه و چشماش بسته بود . یه لیوان کنار دستش رو زمین افتاده بود و چند تیکه شده و قهوه اش رو زمین ریخته بود .... قلبم داشت از جا درمیومد ، دیدن جیمین تو اون حالت داشت دیوونم می کرد . نمی دونستم چیکار کنم ، سریع دویدم سمت در ورودی خونه . یه درنداشت چند تا بودن . بالاخره یکیشونو پیدا کردم که باز باشه . رفتم تو ، همینطور که با گریه جیمین رو صدا می کردم رفتم پیشش . کاملا بیهوش بود و جوابمو نمی داد . خیلی عرق کرده بود ، بهش دست زدم ، داشت تو تب می سوخت و بدنش حسابی داغ بود . از استرس قلبم داشت با محکم ترین حالت ممکن به سینه ام می کوبید .
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
زیبااا بود به شدت بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم
اگر دوست داری چرا که نه بنویس
مرسی قشنگم از نظرت ❤️❤️
سعی میکنم بنویسمش