
ببخشید دیر شد امروز سه پارت میزارم

#پارت_3 ✦مرگ خفته✦ ☆☆☆ ☆☆ ☆ بعد 30 مین رسیدیم به خونه عمو اینا، درو باز کردن ک با متین رفتیم داخل: +سلام زن عمو جون، خوبین؟ •(زن عمو"مادر متین"): سلام عروس خوشگلم، بیا تو ببینم.. رفتم تو ک دیدم عمو نشسته رو مبل: ~(عمو): به، سلام نیکا خانوم.. چطوری؟ +مرسی عمو جون، شما چطورین؟ ~منم خوبم +خداروشکر متینم احوال پرسی کرد ک باهم رو مبل نشستیم، متین داش با عمو صحبت میکرد ک زن عمو با سینی چایی اومد کنارم نشس: •خب بگو ببینم، چه خبر +خبری نیس، سلامتی زن عمو سرشو یکم اورد جلوتر، با صدای ارومی گف: •زندگی با متین چطوره؟ بهت میرسه؟ نمیدونستم چی بگم، اگه میگفتم بده ک زن عمو به روش میاورد و تو خونه سر من خالی میکرد، اگه میگفتم ک خوبه حرف دلم جا میموند، تو این فکرا بودم ک زن عمو گف: •نیکا، عزیزم؟ چیزی شده؟ +نه زن عمو •میگم متین ک اذیتت نمیکنه ک؟ +ها؟..... نه اصن زن عمو دستشو گذاشت رو جای کبود شدم ک صورتمو ناز کنه، جای کبود شده پیدا نبود ولی درد میکرد ک اخ بلندی گفتم: •ای وای نیکای قشنگم چیشدی؟

•ای وای نیکای قشنگم چیشدی؟ دستمو گذاشتم رو گونم: +چیزی نیس زن عمو متین زیر چشی هوایش بهم بودو نمیتونستم حرفی بزنم •چی چیزی نیس، بزا ببینم +زن عمو جون گفتم ک چیزی نیس زن عمو دستمو گرف و گفتم: •بیا بریم تو اتاق همراهش رفتم ک نشستیم رو تخت: •نیکا، یه چیزی ازت بپرسم راستشو میگی؟ +اره بگین •متین زَدَتِت؟ سرمو انداختم پایین ک زن عمو گف: •الهی من قربونت بشم، میدونم چکارش کنم +نه زن عمو، اگه میشه چیزی بهش نگین، تقصیر خودم بود •یعنی چی؟ تقصیر توام بود نباید دس روت بلند میکرد.. تو همین بحثا بودیم ک یهو در اتاق باز شدو متین اومد داخل، زن عمو بدون توجه بهش از اتاق رف بیرون، متین اومد تو اتاق ک سرمو انداختم پایین: -چی به مامانم میگفتی؟

تو همین بحثا بودیم ک یهو در اتاق باز شدو متین اومد داخل، زن عمو بدون توجه بهش از اتاق رف بیرون، متین اومد تو اتاق ک سرمو انداختم پایین: -چی به مامانم میگفتی؟ +فکر نمیکنم حرفای زنونه به تو مربوط شه -اونوقت این چه حرفای زنونه ای بود ک مامانم رفتارش عوض شد؟ ببین نیکا، انقدر مظلوم نمایی نکن.. اعصاب منم خورد نکن +من.... -بسه دیگه، خفه شو... پاشو بیا بیرون از این طرز صحبتش دلم گرف، ولی خودمو کنترل کردم.. شالمو درست کردمو رفتم بیرون، ک دیدم متین تو اشپزخونه داره با مامانش خیلی اروم بحث میکنه، نگام بهشون بود ک یهو متین نگاهشو از مامانش گرفتو با چهره ای عصبانی به من نگا کرد، از نگاهش ترسیدم ولی به رو خودم نیاوردمو رفتم کنار عمو نشستمو مشغول ور رفتن به گوشیم شدم. بعد نیم ساعت متین اومد کنارم نشس، زن عمو هم صدام کرد ک برم کمکش، تا خواستم بلند شم متین دستمو گرف ک باعث شد دوباره بشینم: -ببین نیکا، من بحثامو با مامانم کردم، ولی رفتیم خونه دارم برات چپ چپ نگاهش کردم ک دستمو ول کرد، رفتم سمت اشپزخونه و به زن عمو کمک کردم سفررو بچینه... بعد خوردن شام، منوزن عمو ظرفارو شستیم و اشپزخونه رو مرتب کردیم. تا تموم شدن مهمونی نگاهای سنگین متین روم بود ک اگه حرف زدم، به قول خودش داشته باشه برام.. دیگه کلافم کرده بود.

رفتم تو اتاق، داشتم مانتومو میپوشیدم ک مامان متین اومد تو اتاق: •دارین میرین؟ +اره، دستتون درد نکنه •نوش جونتون، نیکا +جانم •اگه متین دوباره اذیتت کرد بهم بگو، باشه؟ برگشتم سمتش: +نگران نباشید، کاری نمیکنه لبخندی زد ک لبخندی بهش زدم.. در همین حین صدای متین اومد: -نیکا بیا دیگه +اومدم زن عمو رو بوسه ای زدم و از اتاق خارج شدم، خدافظی کردیمو راه افتادیم طرف خونه، #تو ماشین: -تو چرا به مامانم گفتی من زدمت؟ +تو نزدی؟ -خو چرا، من زدم.. ولی فکر نمیکردم انقدر دهن لق باشی ک بری بزاری کف دس مامانم +این هزار بار، من نگفتم خودس فهمید.. -اها خودش فهمید، نیکا رو پیشونی من چیزی نوشته؟ +اه متین ولم کن، باور نمیکنی نکن،، فقط با من صحبت نکن ک اصن حولتو ندارم متین نگاه چپکی کرد و حرفی نزد.. رسیدیم خونه، بدون توجه به متین رفتم طبقه بالا ادامه دارد...
دوستان ببخشید چند روز نبودم امروز سه پارت میزارم(。•̀ᴗ-)✧ همینطور همراه یک تست دوستون پنجاه تاییمون کنید یه سورپرایز خیلی خفن دارم(☆▽☆)
پارت ها یکم کوتاه واقعا ببخشید
خدافس لایک و کامنت یادت نره(◠‿◕)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود 👏👏👏