دوستان پارت یک اخرش مشکل داره
نصفه شب دوست جوکر رو گروگان گرفتم و تهدیدش کردم(حتی گریه هم کردم)انقدر کتک خوردم ازش ،عصبی شدم و با پتکم زدم جفت پاهاشو شکوندم وقتی رفتم خونه
انقدر گریه کردم که خوابم برد خواب های دزدی با هاش رو میدیدم. اما اخرش هلم داد ، و از خواب بیدار شدم.....
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
ببین الان این رمان رو نمی تونم ادامه بدم یه رمان دیگه دارم به اسم پرندگان شکاری
بعدی لطفا البته این تست باسه یه هفته پیشه ولی دوسش دارم لطفا اگر کامنت م رو دیدی ادامه بده
ممنون ازت یه خواهش دارم تو مسابقه هام شرکت کن
باشه