سلام من گفته بودم که داستان نمی نویسم اما بعدش گفتم حالا یکی بنویسم 😁 امیدوارم دوست داشته باشین و اینکه لایک و کامنت ها هرچقدر بیشتر باشه منم بیشتر انرژی میگیرم😍🥰
(حرف های ا/ت با+و حرفهای شوگا با- ) ا/ت یه دختر فقیر بود البته وقتی پدرش زنده بود وضع مالی معمولی داشتن و بعد مرگ پدرش عموش همچی رو ازدستش گرفت و ا/ت توی یه کافه کار میکنه و با حقوقش یه خونه خیلی کوچیک گرفته اون به سختی داره زندگی میکنه ا/ت حتی یبار هم مادرش رو ندیده چون وقتی به دنیا اومده مامانش فوت شد اون واقعا تنها بود هیچکس حتی حاضر نمیشد باهاش دوست باشه با زنگ ساعت بیدار شد و تیشرت سیاه و شلوار سیاهش رو پوشید و راه افتاد تا بره سرکارش
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
عالییییی❤️
عالییی بود عاجیییی
اشک خالص-
باورم نمیشه اینقد خوشگلهههه عحرررررصمتصکیذسمذصنصo(ㄒoㄒ)╥﹏╥
مرسییییییییییییییییییییییییییییییی توله ببرممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم امیدوارم این داستانم لایک بیشتری بخوره اما متاسفانه نمیخوره
میخوره صبور باش توله 🤏🏻
انشالله
عرررررررررر
تو مطمئنی ادمی؟
خیلی خوب بود پارت بعد رو. جون شوگا بزارررررررر
والا راستش خودمم نمیدونم چی هستم😂
باشه چشم حتما😘