چه بگویم نگفته عم پیداستت یاااعع برگرد اصکی نرفتم این دیالوگو خودمم با یه حساب دیگه
م م من ارهههه بعد پریدی بقلش اونم بغلت کرده بود و می گفت ممنونننننن که یهو لوکا خدمتکار شوگا وارد اتاق شد لوکا بفرمایید اقای مین چ چ چییییی هی دختر از اقای مین دور شو از مست بودنش سو استفاده نکننننن از مین دور شوووو شوگا زد زیر خنده و جریانو برا خدمتکار ها گفت لوکا هم قش کرد از ترس خوناشام لوکا÷میرم دو تا اب میوه بیارم تو÷لطفا برا من خون بیار لوکا ÷فراررررررر تو و شوگا کلی خندیدین و یه پیام برا ت اومد از طرف سونگ جونگ دانش اموز پاچه خوار مدرسه سونگ جونگ÷سلام ات به شوگا زنگ می زنم جواب نمیده این عکسو نشونش بده خودتم ببین عکسو دیدی و با دیدن عکس جیغ کوچیکی زدی جین بود داشت انجل رو می بو سی د شوگا÷نه اینا فتوشاپه جین اینکارو نمی کنه مطمعنم و یهو یه پیام ناشناس میاد انجل و جین دارن همو می بوسن و جین هم حرف می زنه که بدونبد هوشیاره انجل÷ تو و شوگا برید گدایی تونو کنید جین مال منه
سریع لباساتونو پوشیدین رفتین خونه جین شوگا÷ جین درو باز کن این واقعیت ندارههه جین÷ چتونه ساعت 6 صبح عنتراا سکته کردم شوگا÷ اگه الان تو اینجایی پس کی پیش انجل هست جین÷من چمدونم بعد که جریانو فهمید گفت ÷ خیلی بی شعو رید به موهای این مرد دیوانه نگا کن ات بنفشهه من موهام سیاه هست یذره عقل نباید در زوج شریف شما باشه که منو بیدار نکنید انجل÷ جینن کیه جین سریع درو می بنده میگه ÷ من انجلو دوست دارم خوشتون هم بیاد شوگا÷ چی گف ت ت ی ات بیا بریم امروز روز اردو به لندن ایران هست باید بریم وسایل جمع کنیم و هواسمون باشه عکسومون پخش نشه
یادم نیست کجا بودم شوگا÷ات زنگ زدی پلیس ات÷اره شوگا÷ببخشید عزیزم ولی باید پیش انجل بشینم ات÷باشه اشکال نداره تو فرودگاه انجل رو گرفتن و فرستادن کره جین÷ممنون شوگا ممنونم ات خیلی ممنون ات شوگا÷یااا برا تو خانوم مین هستش ات÷چه غیرتی شوگا÷همینه که هست چاگیا هتل÷ شوگا من باید اینو سرم کنم /روسری/شوگا÷باشه اتاق گرفتین شوگا÷ات چرا همه دخترا پارچه سرشون بود ات÷حجابببب شوگا ÷اها راستی تو به عنوان خوناشام چی می خوری ات÷سگ موش خون گل رز پای امم هیچی شوگا÷یااا ات بگو دیگه ات÷واسه انسان ها حال به هم زنه شوگا÷اها راستی ات برادرت خوناشام هست
اره اونم خوناشام هست ولی خیلی وحشیه نصف دیگش هم گرگینه است منم نصف دیگه ام جا دوگر شوگا÷چند ساله ندیدیش ات÷4 سال از وقتی خواستم بیام زشته ی دکتری می دونی فردا ازاده شوگا÷پس منو تو هم می مونیم بغل هم می خوابیم ات÷یاااا شوگا اومدیم یه کشور جدید حالا بخوابیم شوگا÷خوابیدن با تو فرق داره ات اتتت تو خوابیده بودی ولی بخواطر عادتت با چشم باز خوابیدی یادت رفت به شوگا بگی به چشمات زل نزنه هرکی 5دقیقه به چشمات زل بزنه دیوونه ات میشه شوگا هم همینطوری شد اول گردنتو بوسید بعد لباتو وحشیانه همین کارو می کرد بیدار شدی ولی نمی تونستی تکون بخوری شوگا روی تو بود اره شوگا همون پسری که بخواطر عشقش خوناشام شد
تنها چیزی که می دونستی این بود که به چشمای قرمزت نگاه کرده همون چشمایی که همیشه خیس اشک بود ولی الان بخواطر این پسر همیشه می خنده
بای بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)