تحقیر۲

نمی دکنم کجا بودم چشام و باز کردم هفت نفر کله هاشونه خم کرده بودن و منو نگله میکردن بعد دو سه بار پلک زدن دنیا برام واضح شد یا جد جومونگ😐یا حضرت سوسانو😐بنگ شی پی دی نیم عرر😐 ٪تصویری که ا.ت فلک زده دید٪

به نگاه به بدنم انداختم😐وات د هل این بدن بلورین مال منه اسکله؟ شک زده داشتم به اعضای بی تی اس نگاه می کردم دهن وا کدردم:من کیم؟توکیی؟اینجا کجاست؟من چرا اینجام؟ نامجون:ا.ت مارو یادت نمیاد؟تو لی ا.ت هستی عضو بی تی اس الانم تو ییمارستانی چون یه هیتر بهت حمله کرده بود ا.ت:هان؟من عضو بی تی اسم؟ نامجون:عاره😐 ا.ت:😂😂اها باشه من میخوام برم خونه نامجون: باشه فقط باید به دکتر بگیم بیاد معاینت کنه🙂 ا.ت:😐اوکی

رسیدیم خوابگاه بی تی اس ا.ت:مثل روانیا رفتم تو اتاقی که جین گفت مال منه خداوندا آخه من اون دختر خپل شدم عضو بی تی اس صدامم که نکره ست فک کنم بی تی اسو به باد فنا بدم در هر صورت الان که اینجام باید موقعیتم رو حفظ کنم در اتاقم زده شد صدامو صاف کردمو گفتم بیا تو در باز شد و تهیونگ وارد اتاق شد تهیونگ:سلام سلام خب چون اون شب خیلی سرد بود تو سرما خوردی برات لیمو و آب گرم آوردن بخور تا زود تر خوب شی ا.ت:عاا باشه ممنون

اون ا.ت قضول درونم فعال شده بود بدون معطلی رفتم سر کمد واو عجب لباسایی🤩 میگم حالا که همش مال منه بزار یکم خوش بگذرونم رفتم سر کمد و دونه دونه لباسا رو درآوردم و شروع کردم دونه دونه پوشیدن لباسا با هر لباس ژست بلحالی میگرفتم کلا رفته بودم تو فاز فشن سی تی

اینم لباسا و ژست های ا.ت

انقد سرگرم خل بازیام شده بودم که نفهمیدم گه اعضا اومدن تو اتاقم شوگا:ا.ت بیا بریم واسه تمرین اهنگ جدید وایی خدا کارم ساختس چه گلی به سرم بمالم؟ ناچار دنبالشون راه افتادم