اینم داستان جدیدم
سلام من ا/ت هستم ۲۷ سالمه.دو تا برادر کوچکتر از خودم دارم.یکیش اسمش مین هو هست و ۲۱ سالشه و اون یکی اسمش جونگ سوک هست و ۱۳ سالشه و از ۳ سالگی پیش مادر بزرگم زندگی میکنه. پدرم یه قاتل بود و مادرم مامور مخفی.(خودم میدونم واقعا عجیبه) مادرم مامور میشه تا پدرم رو بکشه وقتی ماموریتش تموم شد موقع به دنیا اومدن جونگ سوک میمیره الان هم برادرم یه قاتل شده(موندم با اون سنش چطوری ادم کشته)و خب از بچگی با هم دشمنی داشتیم. برادرم هیتر هست و از بی تی اس متنفره منم متنفر بودم ولی الان براشون ارزش قائلم. (بسه دیگه زیادی درباره زندگی ا/ت حرف زدیم بریم سراغ داستان)
داشتم میرفتم سمت کافه پدربزرگ تا خبر قبول شدنم رو به عنوان مامور مخفی را بدم.(علامت ا/ت+ علامت پدر بزرگ×) + پدر بزرگ من اومدم × سلام دخترم.یکم ارومتر حرف بزن مشتری ها اذیت میشن +ببخشید کمک میخواید؟ ×اره برو استکان ها رو بشور +چشم(رفتم استکان هارو شستم پدر بزرگ هم کار اخرین مشتری رو انجام داد)×خب بگو ببینم چی شده خانم دوباره سلامش رو خورده +امروز به عنوان مامور مخفی قبول شدم×تبریک میگم.مواظب باش این شغل خطر های زیادی داره+چشم پدربزرگ.فردا قراره اولین ماموریتم رو بگیرم
(فردا)رفتم پیش رئیس (علامت ا/ت+ علامت رئیس٪ علامت معاون رئیس-)٪ا/ت اومدی.بیا بشین +چشم -مین هو دوباره شروع به کار کرده.هیچکدوم از مامورین حاضر نیستن این مامورین رو قبول کنند.چون مین هو تا الان همه مامورینی که سد راهش شدند رو کشته +من میتونم جلوشو بگیرم٪ها؟چرا میخوای ماموریت رو قبول کنی؟+چون مین هو برادرمه و میخوام جلوشو بگیرم-٪چیـــــی؟برادرته؟+بله و من میخوام جلوشو بگیرم اصلا برای همین مامور مخفی شدم.............+ایـــــــــی٪خوبی؟+ا.اره فق.ط یکم س.سرم درد م.یکنه٪ برو دکتر منم ۴ روز دیگه برات توضیحات ماموریت رو میفرستم تا اون موقع برو دکتر به سر دردت رسیدگی کن.+چشم
من رفتم بیمارستان و چند تا ازمایش انجام دادم(علامت ا/ت + علامت دکتر= علامت پرستار *)+ چرا سرم درد میگیره؟=خب یه خبر خوب دارم ویه خبر بد
به نظرتون خبر ها چی بودند؟
خداحافظ امید وارم خوشتون بیاد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نه ولش نکن و یا درباره جین باشه یا تیهونگا
چه داستان....ولش کن ناراحت نشی...