
سلام کیوتی های گل پارت دو امیدوارم لذت ببرید نظرات فراموش نشه♥
دیدم مرینت نگاهم کرد برام دست تکون داد با چوب دستی ام رفتم پیشش گفتم سلام مرینت اونم گفت سلام کت نوار اینجا چیکار میکنی مگه نباید الان با کفشدوزک شهر رو نجات بدید? گفتم اره ولی الان خبری از شرور نیست گفتم بیام یه گشتی تو شهر بزنم که تورو دیدم گفت فهمیدم گفتم چرا ناراحتی گفت نه فقط دلم گرفته از زبان مرینت: نیم ساعتی میشد که داشتیم حرف میزدیم که گربه گفت من دیگه باید برم تو واقعا دختر فوق العاده ای هستی حرف زدن باتو خیلی لذت بخش بود سرخ شدم و گفتم ممنون خداحافظ بانو مرینت براش دست تکون دادم گفتم خداحافظ
تیکی بالاخره بعد چند ساعت بیدار شد گفتم تیکی ساعت خواب گفت مرینت خیلی خسته بودم گفتم امروز که کسی شرور نشده خسته نشدی گفت ولی خیلی خوابم میومد گفتم از دست تو گفت خیلی گشنمه میشه یکم به من غذا بدی گفتم اره حتما تیکی گفت کت نوار اینجا بود گفتم تو ازکجا فهمیدی گفت اون موقع خواب نبودم گفت ای تیکی شیطون ? و با هم خندیدیم
بهش ماکارون دادم و خورد یکم با الیا چت کردم دیدیم ساعت 12 شده سریع گرفتم خوابیدم خداروشکر ساعتم تونست بیدارم کنه به تیکی گفتم آه امروز ادرین نمیاد مدرسه اماده شدم رفتم پایین به مامان بابام سلام کردم و صبح خونه خوردم و رفتم مدرسه
دیدم الیا و رز و جولیکا کیم و مکس و بقیه دور لایلا جمع شدن و لایلا داره با دروغاش خود نمایی میکنه ? رفتیم داخل کلاس نشستم بقل الیا بقل نینو خالی بود امروز اول کلاس علوم داشتیم خانم مندلیف اومد کلاس و شروع کردیم به درس خوندن
بعد کلاس رفتم کتابخونه داشتم کتاب میخوندم که کیم اومد پیش کلوئی و گفت کلوئی یه پ
یه درخواستی دارم میشه با من بیای بریم بیرون کلوئی گفت چی؟ من باتو بی کلاس بیام بیرون مسخرس واقعا مسخرس و رفت و گفتم بیچاره کیم و بدو بدو رفت بیرون از مدرسه میخواستم برم دنبالش ولی پیداش نکردم گفتم تیکی چیکار کنم الان آکومایی میشه
پنجره هاک ماث باز شد گفت یه عاشق که به عشقش ضربه عمیقی به قلبش خورده چه طعمه خوبی واسه اکومای من (دیالوگ همیشگی) اکوما رفت تو بند کفش کیم هاک ماث: بلک هرت من به تو قدرتی میدم که بتونی هر عاشقی رو نابود کنی و انتقامت رو از اون دختر بگیری کیم: بله هاک ماث
از زبان مرینت: صدای فریاد مردم میومد انگار یکی شرور شده بود حدس میزدم حتما کیمه
قدرتش هم اینه که عاشق هارو نابود میکنه رفتم پشت درخت و تبدیل شدم و رفتم دنبال کیم رفتم جلو گفت لیدی باگ وقتشه معجزه اسا رو بهم بدی وگرنه قلبتو مثل سنگ سیاه میکنم گفتم هرگز و به من حمله کرد منم حمله کردم با خودم گفتم این پیشی کجاست
از زبان ادرین گوشیمو دیدم هشدار اکوما بود خواستم تبدیل بشم که یهو
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دوستان پارت سه امروز منتشر میشه??
عالی❤
دوستان پارت سه رو نوشتم در حال بررسی هست تا فردا یا پس فردا احتمالا منتشر میشه♥
برای اضافه کردن به علاقه مندی ها پایین صفحه داستان یه قلب هست اونو بزنی ابی میشه میره بی علاقه مندی
چشم طولانی ترش میکنم دوستان?ممنون از نظراتتون
سلام عالی بود ❤️????
میشه بگید چجوری باید این تست رو به علاقمندی ها اضافه کنم
ممنون منم خیلی داستاناتو دوست دارم ♥♥
خیلی خیلی عالی بود خوشم اومد
سلام دوستان پارت دو منتشر شد امیدوارم لذت ببرید?