♡دزد شدن هری پاتر♡

یک روز عادی از خواب بیدار میشی برای پیاده روی سرصبح از خونه میری بیرون...🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️بعداز ۱۵ دقیقه دویدن خسته میشی به طور آروم پیاده روی میکنی🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️ قمقتو از توی کیفت در میاری ......یکم آب میخوری بعد در قمقتو میبندی 🍶🍶🍶🍶🍶 وقتی میخوای قمقمتو بزاری توی کیفت یهو........

........چند نفر از پشت بهت حمله میکنن😨😨😨😨😨سریع یک کیسه میندازن روی سرت و دستاتو سریع از جلو میبندن دو سه بار جیغ میکشی .......ولی چون کسی اون موقع اونجا نبود نشنید پس سعی میکنی خودت خودتو نجات بدی😥😥😥😥😥😥😥😥هرچی تلاش میکنی نمتونی دستاتو باز کنی دونفر دستاتو محکم از دوطرف گرفته بودن ........بعداز اینکه هرچی سعی کردی دیدی نتونستی دستاتو باز کنی😣😣😣😣😣تصمیم گرفتی ببینی اصلا کجا دارن میبرنت ....کیسه ای که روی سرت بود خیلی محکم بود به هزار بدبختی گوشه ی کیسه رو میدی بالا وبا یک چشمت بیرونو تار میبینی😬😬😬😬😖😖😖😖😖

کیسه رو خیلی کم تونستی بدی بالا......و با این تصویر روبه رو شدی👆👆👆👆👆👆👆 باخودت میگی این تصویر خیلی برام آشنایه هر چی فکر میکنی یادت نمیاد😖😖😖😖😖 یهو پات به سنگ گیر میکنه اون گوشه ای از کیسه که با دستت دادیش بالا از دستت ول میشه......

تا میخوای دوباره کیسه رو بدی بالا سوار ماشین میشی ....😬😬😬😬نمیتونستی حدس بزنی چند نفرن....وقتی سوار ماشین شدی دستاتو لای پاهات گذاشتی شروع به باز کردن دستات کردی که اگه کسی داشت نگاهت میکرد نفهمه داری دستاتو باز میکنی..... بعد دیدی نمتونی دستاتو باز کنی تصمیم گرفتی کیسه رو از روی سرت برداری 😥😥😥😥بعداز یک مدت تلاش یهو کیسه رو کلا از روی سرت در میاری ......از جلو بیرونو که نگاه میکنی شوکه میشی و .....

کیسه رو که به بدبختی از روی سرت کلا درآوردی😣😣 به روبرو داشتی نگاه میکردی که با این صحنه روبرو شدی...👆👆👆👆👆👆 . . بعداز دیدن صحنه با صدای بلند داد زدی....چی؟!😨😨 که یهو راننده به سمتت برگشت.....

راننده👆👆👆👆👆👆👆 . . . بعد یهو کسی که کنار راننده نشسته بود هم برگشت به سمتت.....

کسی که کنار راننده نشسته👆👆👆👆👆👆 . . کنار راننده پوزخندی زدو گفت:کارت خراب شد پاتح😂 راننده گفت :لطفا همین امروز ول کن دراکو😐😐 . هنوز تو و اون دوتا بهم خیره شده بودید که صدای نفس های دونفر از هر طرف حس میکردی ......سریع صورتتو به سمت راست چرخوندی و...........

با این فرد روبرو شدی......👆👆👆👆👆👆👆👆👆 . . بعد خیلی آروم سرتو به سمت چپ بردی......

وبا این فرد روبرو شدی....👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 . . اون دختر خنده ای به زور کرد بعد به دختر سمت راست با صدای ریز گفت: هرمیون .....مگه حواست بهش نبود؟

تو به صورت دونفر جلو نگاه میکنی و لبخند میزنی و......... ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ عکس‌العملت اون لحظه چیه؟