سلام دوستان S.N.I هستم راستش قبلا اسمم سلطان بود عوضش کردم. اسم واقعی من سینا هست و 12 سالمه .??
راستی بچه ها . این ادامه عشق دو طرفه هست و پارت قبلی اسمش مرگ و زندگی مرینت بود. دیدم بابا افتاده توی پزیرایی و تکون نمیخوره. دو دستی زدم تو سرم . نبزش رو گرفتم وولی نداشت . گوشمو گذاشتم رو قلبش اما صدا نداشت. دیگه داشتم میموردم . این تز مرینت و این از بابام. واییییی. . دست و پاچه شدم . نمیدونستم میخواهم چی کار کنم. گفتم ناتالی. که یادم اومد حافظه اونم پاک شده. زنگ زدم امبولانس. 2 دقیقه بد. امبولانس اومد . منم داشتم گریه میکردم. بابا رو بردن بیمارستان که علت مرگ رو بفهمن. از زبان سینا. بچه ها بردن یه بیمارستان دیگه . که مرینت داخل اون نیست. از زبان ادرین. بابارو بردن تو اتاق و من میدونستم چرا مرده. به خاطر زنده کردن مرینت، باید به حرف تیکی گوش میدادم اما ...... . داشتم غصه میخوردم که نادیا شاماک اومد. پخش زنده بود. منم با چشمای سرخ و پف کرده نمیدانستم چی بگم. ولی ب هر حال گذشت و نادیا و خبر نگارا رفتن. که گوشیم زنگ خورد. خاله بود. پیدا بود خودش رو علکی ناراحت جلوه داده بود .بهم گفت ببخشید خاله من این چند روزه گرفتارم ولی به چاش فیلیکس میتونه بیاد. و از این جور حرفا. بهد گوشیمو بستم تا کسی بهم زنگ نزنه اخه حالم خراب بود.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
۱۰ نظر دیگه پارت بعدی
همه نویسنده های میراکلس پسر شد که ?????? همیشه فکر میکردم فقط دخترا میراکلس رو دوست دارن. ? لطفا داستان منم بخونید ?
منم اولش خیلی بدم میومد ولی یه روز که تلوزیون رو باز کردم و به اجبار دیدم دیگه میراکولر شدم
ببخشید اگه یکم مشکل داشت آخه امتحان علوم داشتم