مرینت تغیر در زندگی 2

سلام این داستانم و فکر کنم الان نزدیک یه ماه میشه ادامه ندادم این همون داستان بود که اسمش مرینت دوری بود اما اسمشو تغیر دادم

از زبان راوی : مرینت الان بیست سالشه و در رشته طراحی درس می خونه تو نیویرک زندگی می کنه دانشگاهی که اون توش درس می خونه از معروف ترین دانشگاه های جهان و به خاطر قوانین اونجا تا تموم شدن تحصیلاتش هیچ کس و نمیتونه ببینه و الان ۲ ساله که اونجاست و تا چهار سال دیگه باید صبر کنه تا بتونه برگرده به پاریس

میریم پیش آدرین و یه توضیح کوچیکم آدرین الان بیست سالشه مثل مرینت ( ببخشید منظورم همون مارتا بود یادم رفت اسمشو تغیر دادم ) آدرین الان داره رشته نانو می خونه ( نویسنده : باز یادم رفت اسم رشته چی بود حالا فکر کنید شبیه همون نانو )

بریم از زبان شخصیت ها مارتا : دو ساله که تو دانشگاهی و هیچ کس و ندیدم اما تیکی کنارم من تیکی هنوزم میریم و میایم نمیدونم چقدر فرصت دارم تا شدوماث شکست بدم یکم خسته شدم ولی خستگی نباید جلومو بگیره

ببخشید این پارت بیشتر معرفی بود چون یه مدتی نبودیم و الان می خوام این پارت زود تر منتشر بشه

لطفاً لایک و نظر بدید بقیه اسلایدها نقطس ولی اگه دوست داشتی تا آخر برو

...................