هیچی بخونید
رمان اول به اسم دستیار عشقه
موضوع:ادرین جاسوسه میره با یک سری کار ها دستیار مرینت میشه تا اطلاعات بدزده
یک تیکه از داستان:رفتیم شرکت مرینت:دوستان میشه یه لحظه همگی اینجا جمع بشید؟؟کم کم همه اومدن و دورمون جمع شدن.......مرینت:ممنون میخواستم اعلام کنم به دلایلی دستیار جدیدم آقای آگرسته صدای همهمه بلند شد:.......چی پس قبلی چی؟؟؟........این آبدارچی؟؟؟..........مگه اون قبلی اخراج شد؟؟........با اون قبلی که خیلی جور بودین که صدای آدرین باعث شد ساکت بشن:و به همین دلیل امشب یه پارتی خفن توی شرکت داریم😍مرینت آروم درگوش آدرین گفت:چیکار میکنی؟؟آدرین:کاری که لازمه😝مرینت:این لازمه؟؟؟آدرین:این افتخار بزرگو باید جشن گرفت😝مرینت:اوفففففف از دست تو آدرین:فکر کن با پارتی گرفتن جبران میکنی😝😝😝مرینت:پشمکو میگی😐؟آدرین:دقیقا😜
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
عالی بود
اگه دوست داشتی به داستان منم سر بزن💜🌟🍓
اصل بده
چرا باید اصل بدم؟
همینجوری دوست داری نده
عالی بود لایک کردم 😍