عشق شاد ۵

سلام اومدم با پارت ۵ :)

کت نوار : لیدی باگ تو .. ت.. تو مرینتی آره؟ چرا این همه مدت به من نگفتی؟ چرا منو بازی دادی؟ چرا چرا چرااا؟ *از مرینت بشنویم* چی چی؟؟؟؟؟؟ واییییییییییی بدبخت شدم الان چیکار کنم ؟ چجوری بپیچونم ؟ چجوریییی؟ چرا سوتی دادم چرا بیهوش شدم وای همش تقصیر منه 😭😭 . لیدی باگ : کت نوار اشتباه گرفتی . با دستم سرشو هول دادم به عقب و از بغلش در اومدم . خواستم بپیچونم که گفتم

پیشی کوچولو تند نرو هیچم اینطور نیست ، احتمالا پیشی سرش جایی خورده . خب دیگه چیزی نمونده به حالت عادی بر گردم خداحافظ پیشی . *از کت نوار مرد تنهای شب بشنویم 😑* لیدی باگ بازم یا منو پیچوند یا راست گفت به هر حال منو تنها گذاشت و من باز تنها موندم با سوال های بی جواب و یه دنیا غم و غصه 🥺 (هندی نکن دیگه 😑) . رفتم به سمت خونه و به حالت عادی برگشتم یکم پیانو زدم تا دلم آروم گرفت. باید میفهمیدم مرینت لیدی باگه یا نه

رو تخت دراز کشیدم و برای فردا نقشه ریختم... *از مرینت دختر همیشه عاشق میشنویم 😑* سری به سمت خونه رفتم و ازپنجره تو اتاقم رفتم و به حالت عادی برگشتم. خداروشکر پیچوندمش. چاره ایی نداشتم نباید هویت هامون لو میرفت. راستی آدرین چی شد تو اون شلوغی . من سوال هام خیلی تو هم تو هم شده بود مغزم داشت میترکید. زنگ زدم به آدرین . *آدریکنز 😑😂* تو حال و هوام بودم که تلفن زنگ خورد...

دیدم مرینته . از خدا خواسته برداشتم *تلفن* آدرین : سلام مرینت خوبی چه خبر چی شدی تو اون شلوغی سالمی ؟ چیزیت نشد؟ . مری : سلام آدرین ممنون خوبم تو خوبی تو اون هاج و واج سالم موندی کجایی ؟ . آدری: من سالمم مرینت خب کاری داشتی مشکلی پیش اومده؟ . مری : نه فقط خواستم حالت رو بپرسم شب بخیر آدرین . آدرین: ممنون مرینت شب بخیر ، راستی تو اون شلوغی که گم شدم شرور داشت منو میزد که لیدی باگ ازم محافظت کرد جالبه بدونی اونم دقیقا همونجاییش که مال تو هم زخمی شده بود زخم بود . مری : آها خب که چی؟ . آدرین: هیچی همونطوری خواستم بدونی شب خوش . مری : آها شب خوش .

*مرینت* افکارم بیشتر پیچید . اصلا من آدرین رو تو اون شلوغی ندیدم آدرین که دروغ نمیگه پس قضیه چیه؟؟؟ تیکی : مرینت زیاد فکر نکن داری خیلی به خودت فشار میاری . مرینت : نه باید بدونم آخه آدرین که دروغ نمیگه. یعنی داشت تیکه مینداخت ؟ نکنه آدرین ... آدر....رین ک......

خب این پارتم تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه.