فالو به فالوووو
چمدون رو به داخل خونه کشوند و غریب به در و دیوار چشم دوخت ..
از الان دلش برای خونه خودش تنگ شده بود !
کای روی کاناپه نشست و تهیونگ خودش رو با سرعت به اتاقش رسوند .
بکهیون هم توی اتاق بی خبر از همه جا مشغول فکر کردن بود ..
جیمین هم سخت درگیر پاک کرد اخبار اضافی درباره تهیونگ توی مجله ها و سایت ها بود !
با حرص در رو پشت خودش بست و فحشی نثار تهیونگ کرد که بدون راهنمایی اون رو رها کرده و رفته !
جونگین با به یاد آوردن کوک بلند شد و به سمتش رفت ؛ دستش رو گرفت و عصبانیت عجیبی اونرو پرت کرد روی کاناپه ؛ جونگکوک خشک شده بهش خیره شد و لب زد :« چی..شده ؟»
جونگین با مکث نفسی کشید و گفت :« تو چرا به من چیزی نمیگی کوک ؟»
جونگکوک گیج سری تکون داد و گفت :« باید درباره بیمارام باهات مشورت کنم ؟»
کای قهقهه ای زد و گفت :« گردنت چیز دیگه ای رو میگه !»
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
38 لایک
خیلی گودههههخ
ادامش بده نایس
ب تستای منم سر بزن لطفا
خیلی قشنگ بود
نظر لطف شماست
سلام نامزد کردی؟
بخدا هیچ بهونه ای پیدا نکردم بیام کامنت بزارم ... تستات قشنگه
نامزد ؟
یه تست بود میگفتی که میخوایی با یکی نامزد کنی
آها
فعلا نه نکردیم هنوز
عالییییییییییییییییییییی✨🥰
پارت دو ندرع؟
نه قشنگم
عالی بود
عالی بود💕💕