داستان ناروتو ب شکل دیگر ۱۸

بریم برا داستان 😐👈👈👈👈👈👈👈

خو ساسکه هم باید قبیله ش ر احیا کنه ولي هنوز درمورد ناروتو و شرایط خاصش نمیدونه 🤣🗡💔

با ایلار همراه باشیددددد😆✌✌ شمارش معکوس... ۱۰............................۹..................۸....۷.............۶...................۵...........۴.................۳.......۲.....۱. بزن بعدیییی

ادیت توسط خودم😐😂✌ ب چشماش نگا کنین ... اون امینگانه😺 در واقع الان فك می‌کنی قبلا این تصویر رو دیدی؟ ب عکس پروفم نگا کن🤫😂 تمام مدت جلو چشم تون بوده 😌✌ این روش منه😂 ... تو پارت های بعدیم درمورد قدرتی ك امینگان دارع می‌گم 😁😐(راستی این ادیت حدود نیم ساعت وق برد برام😐💔 از ۱ تا ۱۰ چن میدین ب ادیت هام؟ 😗)

😾💖😾💖😾💖😾💖😾💖😾💖😾 ناروتو ویلن چقد کیوت و هاته 😗😂

راستش من خيلی بی احساسم 😐💉 تنها جايي ك تو انیمه گریه کردم جایی بود ك ناروتو فهمید جیرایا مرده... ینی من بدتر از خود ناروتو گریه می‌کردم 😐💔 تا چن روز فقد فاتحه میخوندم😐😑💔😂 داداشم فك م کرد دیوونه شدمح😐💔😂😂 تو بیشتر انیمه هایی ك دیدم اصن گریه نکردم... یکی تو ناروتو گریه کردم یکی ام تو انیمه ماهااو شوجو سایت وقتی نیجیمین مرد.. اونم بخاطر ایا گریه م گرف😐😂 اونم در حد چن قطره اشك فقد... ولی سر مرگ جیرایا 😐😭💔

بقیه شم اینجا مینویسم: ایروکا ناروتو ر خشک میکنه و بعدش اروم میشینه کنارش: (حالا میشه درموردش حرف بزنیم?) ناروتو فقد اروم سرش ر ب معنای "نه" تکون می دع :(همه چیز درس میشع ... دیگع قول میدم اینکارو هیچوق نکنم...) ایروکا فقد اروم بغل میکنه: (میتونی بهم بگی.. من سنسی ت هستم... اون روز بهم قول دادی هیچ چیو ازم قایم نکنی...) ناروتو اروم شرو میکنه ب توضیح دادن در حالی ك اروم هق هق گریه می‌کرد:(نمیدونم... خیل احساس تنهایی می‌کنم....) توجه داشته باشید درمورد ساسکه هیچ حرفي نمیزنه 😐💔 فقد مشکلاتش

بقیه ش ر هم خودتون با قوه ی تخیل تون تکمیل کنین😐🔫🔫🔫 پارت بعدم میریم دور نهایی امتحانات چونین..... سایانورا👑😐🖐ناروتو دهکده ر ترك کنه بره اکاتسوکی؟ ناروتو ویلن اکاتسوکی🤩👌 فعلا نمی‌دونم چ کار کنم😐💔 یکم بهم وق بدین فك کنم بهترین راه ر پیدا کنم😐💬 یا خودتون ایده بدید😐👍