
سلام ایمم از پارت چهارم این قسمت قراره یه کم هیجانی بشه ولی قسمتای دیگه هیجانشون بیشتره امیدوارم خوشتون بیاد??
(خوب بریم ادامه قسمت قبل دقیقا ادامش?) ب~بزار ببینم اینجا گفته دروغ نباید بگیم ولی...... البته دروغ مصلحتی میتونیم بگیم خوب همینم خوبه??..... پپپپپپپخخخخخخخخخخ??.... کوفت داداش بیست سال از عمرم کم شد ????ببخشید اجی دیدم در بازه اومد داخل یه سلامی عرض کنم?? اِاِاِ پس اینجوریه منم الان بهت سلام عرض میکنم از زبان راوی: بهار بالش رو برمیداشت و کم کم جلو میرفت و داداششم عقب گفت: سلام اقای برادر و یکدفعه بالش رو پرت کرد تو صورت داداشش انقدر محکم زد که داداشش خورد به کمد پشت سرش و بیهوش شد مامانشم که داشت مرفت توی حال با صدای اونا اومد توی اتاق و با دیدن منظره رفت توی شک ??(بهارم که کلا تو شک بود??)
و بلند داد زد بهار چیکار کردی از زبان بهار (خسته شدم???): مامان داد زد بهار چیکار کردی ولی من نمی تونستم جواب بدم بابا اومد و داداش رو بغل کرد و برد تا ببرنش بیمارستان ولی من نمی تونستم بلند شم??
انگار پاهام رمق بلند شدن نداشت برای همین اونا رفتن ولی من تنها توی خونه موندم بعد ربع ساعت خیرگی به زمین به خودم اومدم و گفتم حتما کتاب راه حل درمانش رو داره رفتم پیش کتاب تا دستم به جلد کتاب خورد خودش صفحه زد و رفت به یه صفحه ای کنه نوشته بود: یک مچ بند را تصور کن و سپس بگو درمان کننده فعال و برای درمان کردن در سطح های اولیه بگو خود درمانی فوری(ببخشید اینقدر ورد گفتم دیگه هیچی به ز این به ذهنم نرسید اگر هم دوتا اسم خارجی قشنگ سراغ دارید توی نظرات بگید که با اسم بهار و زهرا عوض کنم مثل اینکه بعضی از دوستان میگن اسم خارجی قشنگتره) بهار: چی منظورش از سطح بعدی چی بود صبر کن ببینم نوشته خود درمانی پس یعنی من فقط میتونم....
پس یعنی من فقط میتونم خودم رو شفا بدم نه دیگران یکدفعه کتاب باز میشه و بهار چشمش به خط اول میخوره که نوشته: در اولین سطح درمان دیگران ممکن نیست بهارم عصبانی میشه و میگه منظورت از اولین سطح چیه???? و کتاب رو میگیره جلوش و میگه زود باش یه چیزی نشونم بده بعد دوباره کتاب یک صفحه دیگه رو باز میکنه(جونش در میاد همه رو باهم نشون بده بچم رو که تا حالا عصبانی نشده بود رو عصبانی کرد??)نوشته بود اول انجام مراحل قبل (همونا که گفته بود دستبد و اینجور چیزا رو تصور کن)
بعد باید بر بالای سر فرد مجروح با تمام وجودت درمان شدنش را بخواهی (اره میدونم مزخرف شد نمیخواد بگید????) اما هر کاری تاوانی دارد که تاوان این کار مرگ است.....ادامه داشت ولی بهار دیگه نزد صفحه بعد برای ادامش و گفت خیلی خوب...
این کاریه که من کردم و خومم باید درستش کنم(سوپرمن وارد ?♂️?♂️میشود اِ ببخشید اون اژدها وارد میشود بود?? مهم نیست بریم سر داستان)ولی من که نمتونم برم بیمارستان ? اها منتظر میمونم و اون ساعتم رو فعال میکنم تا مامان بابا داداش رو بیارن?خوب گفته بود یه ساعت تصور کنم بهتره ماشین حسابم داشته باشه (تا بتونی سر امتحان تقلب کنی هههااا ناقلا????)
خوب منکه تصور کردم چرا ظاهرر ووواااایییی خدا این یه ساعته؟ ??چرا اینطوریه (خودمم نمیتونم الان تصورش کنم فعلا خودتون یه ساعت باحال تصور کنید تا تست بعدی که ذهنم باز شد بهتون میگم چه شکلیه??)وایی اینا چین مثل زره آیرون منن«مرد اهنی»چرا تصاویر میان بالا تر از صفحه ساعت ?? ووووواااایییی نگاه کن یه وسیله که بنظر میاد فقط ساعت رو نشون میده ولی در کل هزار تا کار انجام میده??
توضیح درباره شکل و شمایل ساعت یه ساعت معمولی تمام صفحه (همون دایره ای خودمون?) طلایی اهنی که درجه های ساعتش با دقیقه و ساعت شمارش نقره ای هستن
این اسلاید اخر و باید بگم که اگر دو تا اسم قشنگ خارجی سراغ دارید توی نظرات بگید چون میخوام با اسم بهار و زهرا عوض کنم و یه ورد درمورد زود درمان کردن خود بگید که با خود درمانی فوری عوضشون کنم ??
بای بای??
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نمی زاری بعدی رو؟
سلام ممنون که به نظرم اهمیت دادی،من خودم اسم های کارا و بتی رو دوست دارم اسم بتی مخفف اسم بریتنی هست
اولین اسم(ارورا )باشه
دومی ( کلارا ) باشه