
خب این اولین داستانه منه امیدوارم که خوشتون بیاد💜

این شمایین🤍✨(چوی کارول)(لی کارا)دوتاتون خانواده هاتون فوت شدن و باهم زندگی میکنین رشته کارول طراحی لباس و هنر و برنامه ریزی هست و رشته کارا هنر و برنامه ریزی هست (نمیدونم درستش برنامه ریزی هست یا نه)کارول ۲۲ سالشه و کارا ۲۵ دوتاتون از بچگی باهم دوست بودین💜

(این عکسه کارا هستش)شروع:بعد از دانشگاه رفتم یه کافه و یه لباس طراحی کردم هنوزم دنبال کار بودم ولی پیدا نمیکردم🔪از کافه اومدم بیرون داشتم میرفتم خونه که خوردم به یه نفر لباساش سیاه بود و ماسک کلاه سیاه هم داشت وقتی که خوردم بهش وسایلم افتاد و اون کمکم کرد که جمعش کنم ازش تشکر و کردم و اونم معذرت خواهی کرد میخواستم برم که گفت میتونم شمارتو داشته باشم منم بهم برخورد و گفتم خیلی ادم منحرفی هستی و رفتم(دختره لوسه ولی داستانه دیگه😂راستی به کوک لاورا بر نخوره من خودم کوک لاورم)

تو راه همش داشتم به اون پسره فک میکردم که چرا شماره منو میخواست ولی به نتیجه ای نرسیدم برا همین دیگه بهش فکر نکردم رسیدم خونه رفتم داخل که میشل با عجله گفت چرا انقدر دیر اومدی بهش گفتم حواسم به ساعت نبود طراحیم زیاد طول کشید بعدشم جریان همون پسره رو بهش گفتم و اونم هی میگفت شاید کار بدی نمیخواسته بکنه بهش گفتم تو اگه یه پسرو ببینی که همه لباساش سیاه و غریبه ام هست فکر خوب میکنی راجبش کارا یه اوهومی گفت و رفت اشپزخونه منم رفتم که یکم با گوشیم کار کنم💚🌿

فردا:صبح بلند شدم نور افتاب مثل همیشه اعصابمو خورد کرده بود بلند شدم و رفتم کارا رو بیدار کنم که دیدم بیدار شده و داره صبحونه حاضر میکنه بهش صبح بخیر گفتمو رفتم دست و صورتمو بشورم...بعد از اینکه صبحونرو خوردیم رفتم ببینم میتونم برای خودمو میشل کار پیدا کنم یا نه ازش خدافظی کردم داشتم میرفتم که یه اعلامیه روی دیوار دیدم که نیاز به دوتا کارمند داشتن برای طراحی و عکاسی به شماره ی روش زنگ زدم و گفتن کسی رو استخدام نکردین منم گفتم میشه با رییستون صحبت کنم گفتن حتما فردا ساعت یازده صبح به این ادرس بیاین..........(خودتون ادرسو تصور کنین دیگه مال کمپانیه بیگ هیته😐)بعد از اینکه تلفن تموم شدم رفتم خونه❤️

بعد از اینکه خبر کار رو به میشل دادم رفتم لباسامو عوض کنم و شام بخوریم بعد شام خواستم یکم با میشل در مورد کار حرف بزنم برای همین رفتم اتاقش و بدون در زدن رفتم تو کارا:یاااا چرا در نمیزنی کارول:مگه داری چیکار میکنی که در بزنم کارا :هیچی بابا توام انقدر مشکوکی کارول:میشل! کارا :هوم؟ کارول :به نظرت استخدام میشیم کارا:یا میشیم یا نمیشیم کارول:خب به نظر تو میشیم کارا :بستگی داره رییسشون چی بخواد ولی به نظرم استخدام میشیم کارول :امیدوارم خب دیگه پاشو بخوابیم فردا باید زود بلند بشیم کارا :یا مگه نمیخواستی باهام فیلم ببینی کارول:چه فیلمی ساعت دوازده شبه کارا :ساعتت جلوعه ساعت دهه کارول :ای بابا این ساعتم که همیشه مشکل داره خب حالا برو فیلمو بزار منم برم خوراکی بیارم کارا :باش کارول راستی چه فیلمی :کلاس هشتم (بهتون پیشنهادش میکنم خیلی باحاله)کارول :باشه بزار الان میام

خب امیدوارم که خوشتون اومده باشه لایک و کامنت یادتون نره✨🍇
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
واو داستان قشنگی بود♥️
پارت بعد رو بزااار🥺😁
مرسی کیوتی پارت بعد تو بررسیه🍇💜
همچنین بازم تو صفحه چهار و پنج به جای کارا نوشتم میشل🔪😐
بچه ها من توی داستان حواسم نبوده توی صفحه سوم اسم کارا رو نوشتم میشل 🔪😐ولی کارا بوده