
واقعا ببخشید اگه از پارت قبل راضی نبودید جبرانش هم این پارت رو زود تر و از پارت های قبل بهتر نوشتم امیدوارم لذت ببرید❤❤
وقتی بهوش اومدم تو خونه کنار بخاری بودم گفتم اینجا چه خبره آدرین فقط تو خونه بود گونمو بوسید و گفت حالت خوبه عشقم گفتم ممنون و بعد پرسیدم بچه ها کجان؟ گفت رفتن بیرون زود برمیگردن آدرین یه قهوه برای من و یکی برای خودش ریخت و بعد تلویزیون رو روشن کرد و برق هارو خاموش کرد ساعتو نگاه کردم ساعت ۹ شب بود ۱۰ دقیقه با آدرین فیلم ترسناک نگاه کردیم که بچه ها سر رسیدن جودی اومد بغلم بهش گفتم تولدت مبارک عزیزم بعد آدرین با یک کیک خیلی خوشگل اومد و گفت حاضر شین بریم یه جایی
همه گفتیم کجا؟ گفت خودتون میفهمین همه سوار ماشین شدیم و رفتیم شهر بازی آدرین گفت مرینت بیا بریم ترن هوایی مرینت گفت آخه آدرین گفت اما و آخه نداره بدو بریم دست مرینت رو کشید رفت گفتیم ماهم بیایم? گفتن واسه بچه کوچولو ها نیست بعدش ما رفتیم از راییس ترن هوایی پرسیدیم اجازه داریم سوار شیم اجازه داد ما بچه ها گفتیم هوراااا و سوار شدیم مرینت و آدرین جلو نشستن و ما پشت سرشون و ترن راه افتاد کش مرینت از سرش در اومد و باد برد?(بدبخت مرینت)
همینطوری که ترن حرکت میکرد موهای مرینت هم باد میخورد از شیب ترن داشتیم میرفتیم پایین آلیس و جودی شروع کردن به جیغ زدن وایییی مرینت آدرین هم میخندیدن منم که انگار هیچ حسی ندارم سرجام نشسته بودم و به اونا نگاه میکردم که اینقدر جیغ میکشن? یهو ترن یه دور ۳۶۰ درجه زد و منم جیغم دراومد بعد که ترن واستاد همه گفتیم وای چقدر خوش گذشت مرینت گفت بریم یه بازی دیگه مثلا پرش از ارتفاع همه موافقت کردیم همه دست های همو گرفتیم و پریدیم همه گی گفتیم یوهووووو
بعد پیاده شدیم آلیس گفت بریم سینما ۵ بعدی من عاشق فیلم ترسناکم جودی هم صداش درنمیومد ولی از قیافش معلوم بود از فیلم ترسناک خوشش نمیاد و درست میگفتم چون وقتی رفتیم تو سینما جودی رفت توی بغل مرینت راستی یادم رفت شخصیت هارو بگم:(جودی تازه ۱۰ ساله شده و کلا کمی ترسوعه الکساندر داره میره تو ۱۱ سال و آلیس هم ۱۰ سال و نیمه است و بسیار شجاع و جدی)
از توی سینما اومدیم بیرون آلیس: وای بچه ها خیلی خوش گذشت مامان و بابا کارت شهربازی رو بهمون دادن و گفتن هر چقدر دلمون میخواد بازی کنیم و بعد خودشون رفتن تو کافی شاپ شهربازی ما رفتیم سوار کشتی پرنده جودی رو انداختیم وسط و نشستیم هنوز شروع نشده بود جودی جیغ میکشید
سرعتش که خیلی زیاد شد همه شروع کردیم به جیغ کشیدن و یوهوو گفتن من و آدرین نشسته بودیم تو کافی شاپ و درباره ی قدرت من حرف میزدیم آدرین گفت یعنی وقتی یه دردی حس میکنی میتونی از قدرتت استفاده کنی یا هر موقع یا که چی؟ گفتم نمیدونم گفت پس باید بگردیم ببینیم چی باعث میشه که قدرتت فعال بشه و بعد با استفاده از همون چیز یه کاری کنیم که بتونی قدرتتو کنترل کنی نظرت چیه گفت خوبه ولی باید زود تر دست به کار بشیم تا اگه وقتی دوباره تحت اون فشار قرار گرفتم به کسی آسیب نزنم
ما بچه ها تقریبا همه ی وسیله بازی هارو سوار شده بودیم بعد رفتیم پیش مامان بابامون مرینت کیک رو روی میز گذاشت با کادو ها و بعد همه برای جودی شعر تولد مبارک خوندن که یهو یک آدم بد میاد آلیس گفت نشد یه بار ما با آرامش یه جشن بگیریم بعد همه رفتیم یه جا تبدیل شدیم ما رفتیم ولی مرینت نیومد از گربه سیاه پرسیدم مرینت کو؟ گفت نباید میومد به دلیلی بعد با حرکت چشم به آلیس گفت بیاد
آلیس اومد بابا معجزه گر کفشدوزک رو به آلیس داد و آلیس گفت تریکس و تیکی باهم متحد شین و بعد شد لیدی فاکس مرینت:آدرین به من گفت نیام و دلیل قانع کننده ای داشت دلیلش این بود اگه اتفاقی قدرتم فعال بشه میتونه به مردم زیادی صدمه بزنه ولی بعد چند دقیقه مبارزه دیگه دلم نیومد بهشون کمک نکنم پس رفتم اونجا بچه ها مشغول مبارزه بودن دوباره اون قدرت برق رو تو دستام حس کردم و چون از اون شرور بدم میومد با تمام زور قدرتمو بهش زدم شروره افتاد روی زمین هر مردمی که اونجا بودن قیافه هاشون این مدلی بود?
و بعد ما رفتیم دوباره سر جشن جودی شمع هارو فوت کرد بعد کارمن و جک و هم رسیدن و گفتن ببخشید که دیر کردیم تولدت مبارک جودی(کارمن و جک بچه های آلیا و نینو هستن) بعد از کیک خوردن و باز کردن کادو ها و اینکه بچه ها با هم بازی کردن مرینت گفت حالا باید بریم ببینیم من چرا قدرت دارم و چجوری میتونم قدرتمو کنترل کنم.............
ممنون که این پارت رو خوندید امیدوارم از پارت قبلی قشنگ تر بوده باشه و لذت برده باشید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خواهش میکنم پارت بعد رو هم بزار🙏🙏 نمرت: A+ دمت گرم به تست منم سر بزن
جان مادرت پارت بعد رو بزار🙏🙏
خیلی قشنگ بود ولی چرا ادامه نمیدی؟
عالی بود بعدی رو بذار
عالیه ولی کاش هر دفعه میگفتی کی داره حرف میزنه مثلا بنویسی مرینت:به کت نوار سلام کردک اونم جواب داد یا اینجوری:مرینت:سلام کت نوار:سلام پرنسس در هر حال قشنگ بود و پارت بعدی رو زودتر بذار راستی اگه میشه فلیکس عاشق مرینت بشه و اونو بدزده من عاشق اینجور داستان هام
قسمت بعدى و بزار
بد نیست❤❤❤
نمره ات ۵ از ۱۰
میسخرس سیع کن بهتر بشه❤