امیدوارم خوشتون بیاد
خانواده ای یک دختر خیلی زیبا داشت و اسمش آیو بود. در روزی به اون خونه حمله میشه و همه ی خانواده ی آیو رو کشتن رئیس گروه مهرا خواست که آیو رو بکشه ولی آیو انقدر خواهش کرد و گفت من همراه خدمتکار های این خونه کار میکنم در عوض بزار زنده بمونم مهرا هم قبول کرد . آیو هم زود رفت آشپزخونه و کار رو شروع کرد اونجا ی دختر دیگه به اسم آیلا بود که به آیو کمک میکرد تو اون خونه فقط دوتا زن وجود داشت و دو تا پسر و خدمتکار های دیگه اسم پسر اول (رئیس)مهرا بود و اسم پسر دوم (دستیار)راجل بود. مهرا از موقعی که آیو رو دید عاشقش شد و راجل هم عاشق آیلا بود.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (1)